بیست هزار فرسنگ زیر سکوت!

دلم میخواست ننویسم که فلان فرد مثلا متشرع که مردم هم جور دیگری روی وی حساب می کرده اند در زد و بند کردن و سوء استفاده از رانتهای قدرت چه ها که نکرده.دلم می خواست بجای نوشتن از بی مسئولیتی ها از غیرت و همت مسئولین بنویسم.البته قرار هم نیست دنیا همیشه به مراد ما بچرخد…با همه اینها که دلم می خواهد کسی از دستم نرنجد مگر می شود ننوشت.می ترسم که همین رعیت بی پناه ، روز حساب و کتاب جلویم را بگیرد که چرا حق مطلب را ادا نکردی.از شرمندگی آخرت می ترسم که چرا دیدم و با گوشت و پوست رنج فقرا و مظلومین را چشیدم و لب از لب وا نکردم.پس حرمت این قلم چه می شود؟این توتم نا فروختنی مگر به گردن من و امثال من حق ندارد؟مگر حسین جان و مال و ناموسش را خرج شفاف سازی حق باطل نکرد؟مگر این حسین نبود که بزرگترین محنت تاریخ را بجان خرید تا بگوید امر به معروف فروختنی نیست؟تا بحال شده بدون گول زدن خودمان به اینها فکر کنیم؟

دلم میخواست دوباره از جفای این دنیای بی ارزش و بی مقدار ننویسم.دلم میخواست ننویسم که فلان مسئول حتی رعایای بنده خدا را در دفتر مجللش راه هم نمی دهد.دلم میخواست ننویسم که فلان فرد مثلا متشرع که مردم هم جور دیگری روی وی حساب می کرده اند در زد و بند کردن و سوء استفاده از رانتهای قدرت چه ها که نکرده.دلم میخواست حضرات پیغام پسغام ندهند که مثلا نوچه شان با تهدید مستقیم و غیر مستقیم بگوید که اگر باز بنویسی از آنچه که می بینی ، ممکن است کلاهمان قاطی شود و بیاوریم آنچه به روز گنده تر ها آورده ایم.دلم می خواست بجای نوشتن از بی مسئولیتی ها از غیرت و همت مسئولین بنویسم.البته قرار هم نیست دنیا همیشه به مراد ما بچرخد…
با همه اینها که دلم می خواهد کسی از دستم نرنجد مگر می شود ننوشت.با همه اینها که بعضی دوستان تحریریه دلخور می شوند که فلانی گاهی اوقات ترس به خرج داد و فلان مطلب ما را منتشر نکرد اما باز هم می ترسم که حرف مردم را نزنم همانگونه که می ترسم آبروی فردی بناحق بریزد.می ترسم که همین رعیت بی پناه ، روز حساب و کتاب جلویم را بگیرد که چرا حق مطلب را ادا نکردی.از شرمندگی آخرت می ترسم که چرا دیدم و با گوشت و پوست رنج فقرا و مظلومین را چشیدم و لب از لب وا نکردم.
پس حرمت این قلم چه می شود؟این توتم نا فروختنی مگر به گردن من و امثال من حق ندارد؟تکلیف رنج هموطنان و همشهریان چه می شود؟تکلیف بی پناهی موکلان قلم چه خواهد بود؟آیا می شود دلداری ظالم را به شرمندگی و خسران آخرت فروخت؟آیا می شود که دلشکستگی مظلوم را ندید و فراموش کرد؟براستی معتقدیم که خدا جای حق نشسته که اینچنین بر اسب مراد سواریم و می تازیم و انگار نه انگار حیات سیاسی و اجتماعی مان را مدیون همین مردم کوچه و بازاریم که در محافل خصوصی سیاسی مان آنها را بدون بینش و درک می پنداریم و همیشه مترصد موج سواری بر شانه هایشان هستیم؟

چگونه می شود که فلان مطبوعاتی که همه حیاتش را مدیون یارانه کاغذی است که وی رپرتاژ چند میلیونی با آن چاپ کرده و به اسم دغدغه های استان به خورد خلایق داده ، اکنون انچنان بر مرکب مراد می تازد که گویی یکشبه و به مدد بیت المال باید ره صد ساله بپیماید و در این راه به همه چیز و همه کس فکر می کند جز یاد مردمی که همه زندگیش را از انها دارد و گهگاه برای رد گم کنی حرفهایی می زند از جنس دغدغه های مردم که مثلا من هم طرفدار حق مردمم.براستی چرا در این وانفسای مشکلات استانی کمتر واقعیات زندگی مردم را در نشریات و مطبوعات محلی می خوانیم و می بینیم؟آیا براستی همه مشکلات استان حل شده که الان وقت زد و بند با فلان سیاستمدار نمای تاجر مسلک رسیده که باز هم خون خلق الله را به شیشه کند و در مسندی بنشیند که جان و مال مردم زیر دستش باشد؟
مگر حسین جان و مال و ناموسش را خرج شفاف سازی حق باطل نکرد؟مگر این حسین نبود که بزرگترین محنت تاریخ را بجان خرید تا بگوید امر به معروف فروختنی نیست؟تا بگوید باید مرز بین حق و باطل را شفاف بیان کرد حتی اگر به قیمت خون انسان تمام شود؟تا به من و توی غافل بفهماند نهی از منکر فراموش کردنی نیست؟تا همه تاریخ بداند شیعه زیر سبیلی رد کردن و به مصلحت نادیده گرفتن ظلم و اجحاف را به رسمیت نمی شناسد؟
تعجبم از غفلت من و ماست که در شناسنامه هایمان شیعه نوشته اند ولی من و تو چیز دیگر می خوانیم،جور دیگر می بینیم،بیگانه وار فکر می کنیم و غافل می اندیشیم.چرا باید به ظواهر بپردازیم و از باطن گریزان باشیم؟چرا باید در همین محرم و صفر که به تعبیر امام عزیز اسلام را زنده نگه داشته است سیاه بپوشیم و برای حسین اشک تمساح بریزیم و به این بیندیشیم که چطور حقی را ضایع کنیم و برداشتمان را از بیت المال دو برابر کنیم؟
تا بحال شده بدون گول زدن خودمان به اینها فکر کنیم؟تا بحال شده بیاد بیاوریم این همه پادشاه با آن دبدبه و کبکبه چه کرده اند و میراثشان را چگونه بجای گذاشته اند؟اینهمه سلطان و حاکم با آن حکومتها و قدرتهای رویایی سر به کدام خاک گذاشته اند؟چرا باید باز هم از قدرت و نفوذ خود برای سوء استفاده از مردم بهره ببریم؟چرا باید دین و ارزشهای این نظام و منافع ملت را دستاویز منافع شخصی ، حزبی و محفلی خود قرار دهیم؟چرا باید از جایگاهمان برای سودجویی و سیاسی کاری خودمان استفاده کنیم؟آیا همین مردم راضی اند ما از بیت المال سهم خواهی کنیم و باج بگیریم؟
دلم می سوزد برای پدر جانبازم که با یک چشم و تن زخمی بعضی وقتها می گوید حرف فلان مسئول را شنیدم و یکه خوردم ، سر نماز و بیاد همرزمان شهیدم و به مظلومیت این انقلاب گریه کردم که چرا باید فلان فرد که بیش از چند روز در جبهه نبوده ، پشت میز چند ده میلوین اش ژست ایثارگری بگیرد و فخر انقلابی بودنش را همچون چماق بر ر مردم بکوبد و فلان همرزم جانبازم از تنهایی روزهای ملال آور آسایشگاههای بنیاد شهید دق کند که ما فقط ایثارگران را برای اسمشان و ژستشان می خواهیم.دلم برای خودم می سوزد وقتی سرفه های پدر را می شنوم.وقتی اشکهای بیصدای مادر را می بینم که شاهد آب شدن شمع وجود مرد خانوده اش است.
بعضی وقتها حالم بهم می خورد از این نان به نرخ روز بخورهای غافل از فرهنگ ایثار و شهادت که از بسیجی بودن فقط محاسن و تسبیح و انگشتر و چفیه اش را می شناسند و حتی به خودشان زحمت نمی دهند بروند دنبال شناختن عمق جاوید ماندن همت ها و باکری هایی که زیر اندازشان خانه اجاره ای شان موکتی ساده بود.دلم می گیرد از غربت بسیجی های واقعی که در عرصه های مختلف رشادتشان را ثابت کرده اند همانگونه که سالهای جنگ بی پیرایه و بدون تبلیغ و از سر تکلیف جان به کف گرفتند و در دفاع از نظام اسلامی اندکی مصلحت گرایی نکردند.

دلم می گیرد از جماعتی که ازحسین تنها عزاداری محرمش را می شناسند و از علی فقط روضه فزت و ورب الکعبه.جالب است که اکثر قریب به اتفاق این حضرات در عوامفریبی شهره اند و به گاه سخن اشک به دیده می آورند و بغض به سینه روانه می کنند که خدا می داند چقدر ساده از حق صغیر و کبیر می گذرند ذره در دست اندازی به بیت المال تردید نمی کنند.
برخی می گویند اینها فقط بخشی از مدیران و مسئولین هستند ولی باید گفت با احترام به همه مسئولین خدوم و زحمت کش و انقلابی ، چرا باید عده ای ( بقول شما معدود ) نان به نرخ روز خور با نقاب انقلاب و ارزشها اینچنین امنیت و آسایش داشته باشند که با رفتار و گفتار متناقضشان تیشه به ریشه نظام بزنند و موجبات دلسردی مردم از حاکمیت را فراهم آورند؟فارغ از نام و جایگاه و تعداد اینگونه افراد چرا دلسوزان نظام باید اجازه دهد که معدود افرادی دمشان را به حیثیت نظام گره بزنند بگونه ای که بگویند هر کس از ما انتقاد کند دشمن نظام است و دنبال جو سازی و مقابله با نظام؟
آیا شیعه بودن مجوز سکوت در مقابل ناپاکی ها و پلیدی ها و ظلم را به ما می دهد؟آیا مسلمان بودن جواز زندگی کردن در لاک خودمان و عدم پرداختن به مسائل مبتلا به جامعه را به ما می دهد؟این چگونه مسلمانی است؟این چه رسم آزادگی است که لب از لب ببندیم؟آیا این خود مهر تاییدی بر ظلم ظالمان نیست؟
بهر حال اگر قرار است قلب جهان اسلام باشیم ، اگر قرار است امروز سد زیاده خواهان را بشکنیم و بقول امام به استکبار تو دهنی بزنیم باید از خودمان شروع کنیم.صفت زیاده خواهی را باید در خودمان نابود کنیم و استکبار درونمان را بشکنیم.باید از خود وجودی مان ، فرزند و اهل و عیال ، همسایه ، فامیل ، همشهری و هم استانی شروع کنیم.اصل و اساس این انقلاب درونی که انقلاب جهانی حضرت مهدی ( عج ) را فراهم می سازد از خودمان شروع می شود.همانگونه که امام آن عارف وارسته و آن مبارز حقیقی از خودش شروع کرد و یک انقلاب در ابعاد منطقه ای و جهانی را پایه نهاد ما نیز بعنوان اقتدا کنندگان به حضرتش باید با تاسی به اصل والای امر به معروف و نهی از منکر او از خودمان و شهرمان و استانمان شروع کنیم.بدون شک در این راه جهانیان بدنبال ما خواهند دوید.
جهت اطلاع تعدادی معدود همشهریان نه چندان مهربانی و منطقی که با کامنتها و ایمیلهای تهدید آمیز و سرشار از اهانت و تهدیدات مستقیم و غیر مستقیم و حتی در مواردی برخورد فیزیکی سعی داشته اند ما را از این راه پرنشیب و فراز و صد البته الهی منصرف کنند عرض می نماییم که با اقتدا به مولایمان حسین (ع) تا پای جانمان در این راه ایستاده ایم و هیچگونه تهدید ، تطمیع و فحاشی ما را از پیمودن این راه که هزینه هایش را هم پذیرفته ایم باز نداشته و نخواهد داشت.
البته این حق را هم برای خود قائلیم که در صورت اصرار بر لجن پراکنی و اعمال فشار موارد تهدید و تطمیع حضرات را بدون هیچگونه اغماض برای اطلاع و قضاوت مخاطبان رسانه منتشر خواهیم نمود و قضاوت را به مردم خواهیم سپرد.امیدواریم که این ابزار هیچوقت مورد استفاده قرار نگیرد.

خواهشمندیم برای کسب اطلاعات بیشتر به مرامنامه سایت مراجعه فرمایید

با تشکر – مدیر مسئول اخبار روزانه استان مرکزی

ممکن است بپسندید...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.