ازمخالف خوانی تا تعزیه گردانی / راز جاذبه ی احمدی نژاد؟!

چرا طرز سخن گفتن و نوع بیان دکتر احمدی نژاد جاذبه دارد ؟ / علت گیرایی رفتار احمدی نژاد برای برخی از افراد در چیست ؟
رفتار و سخنان دکتر احمدی نژاد در جلسه علنی اخیر مجلس شورا ی اسلامی علیرغم غیرمنتظره بودن آن، دارای ویژگی است که دارای جذابیت و گیرایی خاصی است ، همین رفتار و سخنان او در طول دورانی که می توانیم ابتدای آن را از دوره تصدی شهرداری تهران بدانیم ، تاکنون توانسته است طرفدارانی را در بین عامه مردم و نیز خواص، برای خود داشته باشد . رفتار و گفتاری که برای برخی از شهروندان مایه دلخوشی و برای برخی دیگر عجیب و غریب است . اگرچه در ابتدای تصدی دوره ریاست جمهوری این قبیل رفتار و گفتار موجب نشستن لبخند بر لب هزاران نفر از مخاطبان حضوری در سفرهای استانی و میلیون ها نفر مخاطب تلویزیونی در مصاحبه های زنده می گردید ، اما رفته رفته و از پس این گفتار و رفتار ، اعجاب و شگفتی جای خود را به لبخند داده است . در این نوشتار قصد بررسی یکایک جمله های نغز و رفتارهای جالب توجه ایشان در طول دوران تصدی ریاست جمهوری اسلامی ایران نیست و این کار را اندیشمندان علوم روانشناسی اجتماعی به موقع خود انجام خواهند داد، بلکه می خواهیم ببینیم که چرا و چگونه است که این نوع رفتار و گفتار در بین ما ( ایرانیان ) جاذبه زیادی دارد ؟ این طرز بیان و رفتار چگونه تحلیل می شود و چرایی آن را در کدام بخش از فرهنگ عمومی این مرز و بوم می توان جستجو کرد ؟
برای درک علت این جاذبه مقدمات چندی مورد نیاز است .
اول : علیرغم اینکه آقای احمدی نژاد دو دوره با رای مستقیم مردم بعنوان رییس جمهور انتخاب شده و جزو دولتمردان محسوب می گردد ولی در عمل و نظر سعی داشته و دارد تا خود را در زمره حکومت گران نداند . برای این منظور از واژه ” نوکر مردم ایران ” استفاده می کند که عبارتی جدید است و البته دارای جاذبه . از سوی دیگر دارای نوآوری در سبک مدیریتی است که این نیز دارای بازخوردی عامه پسند است مانند ملاقات حضوری با مردم و انجام سفرهای استانی و باب شدن مکاتبه با رییس جمهور.
دوم : صحبت با عبارات و کلمات مورد توجه عامه هم در مصاحبه های داخل و خارج از کشور و هم در سخنرانی های عمومی در بین مردم و در جمع نخبگان و متخصصان . و این دومی نیز در تایید منش و سبک مورد اشاره در بند اول محسوب می گردد.
اما علت اصلی این جاذبه در این گونه رفتارها و سخنان عیان و آشکار نیست بلکه ریشه این جاذبه را باید در ناخود آگاه عامه و احساس پنهان در ضمیر ناخود آگاه افکار عمومی پیدا کرد . و آن عبارتست از میل و گرایش به “مخالف” و” مظلوم ” و ” افشا گر” در فرهنگ عمومی ایرانیان. برای رسیدن به این نتیجه باید گام به گام مراحل رسیدن آقای احمدی نژاد به ریاست جمهوری اسلامی ایران را رصد کرد .
ایشان در زمان استانداری اردبیل و بلافاصله پس ازانتخابات دوم خرداد سعی نمود تا چهره ای”مخالف ” در رسانه ها برای خود ساماندهی کند و برای این منظوراز روزنامه ای شروع کرد که خود آن روزنامه نیز در افکار عمومی بعنوان ” مخالف ” ( در معنای منتقد ) جای خود را باز نموده بود .
” سلام ” روزنامه ای بود که آقای احمدی نژاد با شکایت از آن، بعنوان چهره ای ” مصمم ” و ” منتقد ” و البته ” مخالف ” در بین طیف منتقدین دولت اصلاحات و منش و روش اصلاح طلبی شناخته شد . هرچند در زمان تشکیل جلسه محاکمه مدیر مسئول سلام ایشان دیگر استاندار اردبیل نبود ولی نتیجه این شکایت همان بود که منجر به تعطیلی طولانی سلام بعنوان یکی از اثر گذارترین نشریات دوران ماقبل از اصلاحات گردید و درنتیجه استاندار سابق اردبیل را در بین فعالین سیاسی و منتقد اصلاحات، ” سرشناس ” نمود . گام دوم و مهم بعدی کاندیداتوری برای انتخابات مجلس ششم از حوزه تهران بود اگرچه از این انتخابات موفق بیرون نیامد ولی تجربه ذی قیمتی بود برای مراحل بعدی و اگر در این زمان موفق می شد و به مجلس راه می یافت می توانست زودتر کار خود را شروع کند و تنها رییس جمهور سی سال اخیر ایران نباشد که تجربه نمایندگی مجلس را ندارد .
اما ایشان در این مرحله متوقف نشد و با نوشتن مقالات و سخنرانی در تشکل های سیاسی جناح راست توانست به موقعیت خوبی برسد . از جمله مقالات ایشان می توان به نقد ی اشاره کرد که در روزنامه رسالت چاپ شد و در آن به لوایح ” دوقلو” رییس جمهور وقت ” خاتمی ” پرداخته و افزایش اختیارات رییس جمهور را صلاح ندانسته بود .ایشان همچنین درهشتمین دوره انتخابات ریاست جمهوری بعنوان رییس هیئت نظارت بر انتخابات تهران بزرگ همکاری تنگاتنگی را با شورای نگهبان در جهت نظارت بر انتخابات بعمل رسانید.
با انتخابات دومین دوره شوراها و حضور کمرنگ و حداقلی مردم تهران که از عملکرد شورای اول ناراضی بودند ، فرصت ” طلایی ” برای جناح راست و ” آباد گران” ایجاد شد تا بتوانند تمام کرسی های شورای شهر تهران را در غیاب حداکثر واجدان شرایط رای گیری ، در دوره دوم از آن خود کنند و به این ترتیب چهره ” منتقد ” و ” مخالف ” اصلاحات را در حالی که هنوز مجلس ششم و دولت هشتم که هر دو” اصلاح طلب ” و بر سر کار بودند ، بعنوان شهردار تهران معرفی کنند . از دست دادن شورای تهران در رقابتی کمرنگ مقدمه ای شد تا در انتخابات مجلس هفتم همگان باورکنند اقبال عمومی به اصلاح طلبان کاهش یافته است ،درحالی که اصلاح طلبان از رقابت دراین انتخابات بازداشته شده بودند .
سپس در فاصله ای کوتاه نوبت به انتخابات ریاست جمهوری نهم رسید و شهردار تهران بعنوان کاندیدایی نورسیده و البته دارای اقبال بلند ، در اقدامی بی سابقه بعنوان فردی ” از میان رجال مذهبی و سیاسی ” به افکارعمومی معرفی گردید . مابقی ماجرا را نیز همگان میدانند و ایشان با رویکردی تازه و جلب توجه افکار عمومی بعنوان چهره ای ” منتقد ” و نیز تا اندازه ای بعنوان ” مخالف ” و حتی “مظلوم ” و البته ” افشاگر ” شناخته شدند .
اتفاقی که در این فاصله افتاده بود بازهم مطبوعاتی بود ولی سرانجام دیگری داشت . این بار نوبت روزنامه همشهری بود تا با شکایت احمدی نژاد ( رییس وقت هیات نظارت بر انتخابات هشتمین دوره ریاست جمهوری ۱۳۸۰ و میاندوره ای مجلس شورای اسلامی تهران بزرگ ) و چند شاکی دیگر با اتهام تبلیغ به نفع یکی از کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری و اتهامات دیگری به دادسرای تهران برود ولی در زمان صدور رای از طرف شعبه ۱۰۸۳ دادگاه عمومی جزایی تهران که تاریخ رسیدگی آن ۲/۱۰/ ۸۵ است، به استناد اصل برائت و ماده ۱۷۷ قانون آئین دادرسی کیفری قرار منع تعقیب مدیر مسئول وقت روزنامه همشهری پس ازگذشت ۵ سال از تشکیل پرونده ، صادر گردید .
در حال حاضر در آخرین نیم سال پایانی دوره دوم ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد بسر می بریم . هرچند ایشان را نمی توان بعنوان پایه گذار و آغازگر منش و روش ” انتقادی ” در عرصه فرهنگ سیاسی ایران بدانیم و بنامیم ولی لاجرم باید ایشان را بعنوان هنرمندی چیره دست بشناسیم و اقرارداشته باشیم که فردی است که هر سه مولفه ی روش انتقادی در ایران را بخوبی می دانند و از آن خوبتر اجرا می کنند . این سه مولفه عبارتست از : ” مخالف خوانی ” ، ” مظلوم نمایی ” و ” افشاگری ” .
برای ادعای فوق و اینکه نامبرده آغازگر منش انتقادی نیستند به همین توضیح بسنده می کنم که ، روش و سبک تبلیغاتی آقایان هاشمی و خاتمی نیز انتقادی بود. اولی درانتقاد به اوضاع و احوال یک دهه قبل ، گفتار ” سازندگی ” را در مقابل ” خرابی های جنگ ” باب نمود و دومی نیز ” توسعه سیاسی ” ، ” جامعه مدنی ” و ” اصلاحات و قانون گرایی ” را در مقابل گفتمان ” توسعه یک جانبه و خصوصی سازی ” در دوران هاشمی ، بر سر زبان ها انداخت .اما آنچه که آقای احمدی نژاد را بارزتروشاخص تر می نماید، همانا رفتار و گفتار” بی ملاحظه “ی ایشان و قائل نشدن مصونیت برای هیچ فردی از افراد در برابر این گفتار و رفتار است و همین موجب افزایش جاذبه ی رفتار و منش و گفتار ایشان است.
البته روش ” انتقادی ” ناکام هایی هم دارد ، مانند برخی کاندیداها و رقیبان اصلی در انتخابات ریاست جمهوری در ایران از دوره ششم تاکنون که بعنوان نفر دوم پس از فرد برگزیده بعنوان رییس جمهور، می شناسیم ( مانند آقایان توکلی و موسوی ) البته اینها کسانی هستند که توانستند در انتخابات شرکت کنند و رقیب جدی در انتخابات باشند.
سابقه ی تاریخی
علت گیرایی و جاذبه ی این روش و منش را باید در فرهنگ سیاسی” استبدادزده” و عناصر ” نمایشی ” و ” تصویری ” جامعه جستجو کرد . تحت تاثیر فرهنگ سیاسی” استبدادزده” والبته بسیار قدیمی در ایران ، انتقاد از حکومت وصرف ادعای مخالفت با آن دارای جاذبه است ؛ به چند دلیل :
-همواره در ایران مخالفت با حکومت ” دل و جرات ” خاصی را می طلبد زیرا حکومت ، حاکم مطلق بوده است و ” زبان سرخ سر سبز را به باد داده ” است .
-به نظر عامه ی مردم مخالفت ” مخالف ” یا همان ” منتقد ” ، از ” صداقت ” بیشتری برخوردار است تا موافقت موافقان حکومت . زیرا موافقت همواره حداقلی از ” پاداش ” را به همراه دارد ولی حد اقل جزای ” انتقاد ” و ” مخالفت ” ، طرد و خروج از دایره ” خودی ” ها را به همراه دارد .
-در این فرهنگ استبدادزده ” نقد و انتقاد ” سالم جایگاهی ندارد و لذا در این قالب فرهنگی انسانها – عموما” ناآگاهانه – مایلند یکدیگر را بکوبند ، تحقیر کنند و تخریب کنند . بدیهی است که در یک چنین نظام فرهنگی استبدادی , این گونه رفتار تخریبی ، مورد استقبال عده ای قرار می گیرد که آنها نیز در یک قالب نظام فرهنگی استبدادی مایل به خالی کردن ” دق دلی ” و تخریبند و لذا کسانی را که انتقاد کوبنده می کنند ، تشویق می نمایند و حتی مرید او نیز می شوند.( رفیع پور ، توسعه و تضاد .۱۳۷۶)
-در جامعه استبدادزده ، ” زور ” تعیین کننده است و قدرت و اجبار افراد به همراهی بی چون و چرا با منویات حاکم منجر به پذیرش ” زور ” بعنوان فرهنگ سیاسی غالب بجای ” قانون ” می گردد. پس ” انتقاد ” و ” مخالفت ” با حکومت نیز می تواند نشانه ای از ” زورمندی ” و ” قدرت داشتن ” منتقد ، و ضعف حاکم وقت تلقی گردد و لذا افراد سرخورده و ناراضی به ” قدرتمند جدید ” یا همان ” منتقد دارای دل و جرات ” روی می آورند . آمد و شد سلسله های مختلف در ایران تا شروع حکومت رضا خان را با همین تحلیل می توان توجیه نمود .
عناصر نمایشی و تصویری نیز در این میان دارای تاثیر زیادی است .در ذیل به تعدادی از مهمترین این عناصر از بین نوشته های اندیشمندان و نویسندگان اشاره می شود :
گوستاو لوبون نویسنده فرانسوی مشهور قرن ۱۹ معتقد است :” هنر تحریک کردن قوه تصور توده ها با هنر فرمانروایی بر ایشان برابر است” .( روانشناسی توده ها ، ص ۹۱) و:” آنچه قوه تخیل توده ها را تحریک می کند , تصویری روشن و تکان دهنده است , به تعبیر نیاز ندارد و فقط چند واقعیت معجزه وار مثل یک پیروزی بزرگ , یک خرق عادت, جنایتی بزرگ و یا آرمانی عظیم, آن را تقویت می کند “. ( همان ، ص۹۰) و نیز : “توده ها فقط به توسط تصاویر فکر می کنند و به کمک تصاویر نیز تحت تاثیر قرار می گیرند . فقط تصاویر ایشان را می رمانند و یا وسوسه می کنند و تنها تصاویر انگیزه رفتار آنها هستند . به همین دلیل است که نمایشهای تیاتری که تصویر را در واضح ترین شکل آن ارائه می دهند , بر توده ها همیشه تاثیر عظیمی می گذارند” . (همان ص۸۸)
نمونه دیگر مربوط به تاثیر نمایش و تئاتر در بین مردم است :
((در سال ۱۹۴۴/۱۳۲۳ تشکیلات ” وکس” (انجمن روابط فرهنگی با کشورهای خارجی)که از سازمانهای تبلیغاتی شوروی بود با برپاداشتن انجمن دوستی ایران و شوروی در بسیاری از نقاط ایران فعال بود و سران کومله از این انجمن خواستند در مهاباد نیز شعبه ای برپا دارد که در این حوزه به نحوی معنا دار ,” انجمن دوستی کردستان و شوروی ” نام گرفت. در آوریل ۱۹۴۵ /فروردین ۱۳۲۴ در مراسمی که در باشگاه دوستی کردستان و شوروی برگذار شد جمعیت کومله صورتی علنی یافت . کنسول شوروی در رضائیه و رئیس وکس در اذربایجان از میهمانان افتخاری این مراسم بودند. در نمایش دایک نیشتمان (مام وطن) که بخش اصلی این مراسم را تشکیل می داد ,زنی سالخورده که نماد کردستان به شمار می رفت از سوی سه نفر متعدی _که عبارت بودند از ” عراق” ,” ایران ” و ” ترکیه” مورد اذیت و آزار قرار داشت. با اتحاد و همراهی پسران بانوی مزبور که به رهایی ” مام وطن” منجر شد این نمایش به اوج خود رسید و در این لحظه پایانی بود که به گزارش روزولت ” حضار که تا بحال نمایشنامه ای را تجربه نکرده بودند چنان متاثر شدند که دشمنان قسم خورده دیرین سر بر شانه هم گذاشتند و خونخواهی های ریشه دار را فراموش کرده و برای انتقام کردستان هم قسم شدند.”))(جمهوری مهاباد,وادی جویده ,فصلنامه گفتگو شماره ۵۳ ,مرداد ۸۸ ,صص ۵۴-۵۵ )
امام خمینی نیز در توصیه به مردم برای انتخاب افراد صالح و سالم و متعهد برای مجلس شورای اسلامی عبارت ” بازیگر” را در نکوهش افرادی بکار می برند که چهره حقیقی خود را پنهان نموده تا افراد را اغفال کنند و رای انان را جلب کنند .
مقام معظم رهبری نیز تعبیری مشابه دارند ، ایشان جای مناظره ها را در جلسات تخصصی می دانند و به ” عیاری ” و ” بازیگری ” در سعی و تلاش برای تاثیر بر عموم ، اشاره دارند :
((” آزاد اندیشی جایش توی تلویزیون نیست . آزاد اندیشی جایش توی جلسات تخصصی است . مثلا” فرض کنید در زمینه فلان مسئله سیاسی ، یک جلسه تخصصی دانشجوئی بگذارید . دو نفر ،پنج نفر ، ده نفر بیایند آنجا با همدیگر بحث کنند ، این می شود آزاد اندیشی . همین جور ، بحث سر معارف است ، همین جور ، بحث سر تفکرات مکاتب گوناگون جهانی است ، همین جور ، بحث سر یک مسئله علمی است . بنا بر این جلسه باید تخصصی باشد و الا توی جلسات عمومی و در صدا و سیما دو نفر بیایند بحث کنند ، آن کسی که حق است لزوما” غلبه نخواهد کرد ،آن کسی غلبه خواهد کرد که بیشتر عیاری کار دستش است و می تواند بازیگری کند . مثل قضیه عکس مار و اسم مار . گفت : کدام مار است ؟ مردم با اشاره به عکس مار گفتند : معلوم است ، مار این است . بنا بر این آزاد اندیشی در جلسات تخصصی متناسب با هر بحثی باید باشد . در محیطهای عمومی جای آن بحثها و مناظره ها نیست “.))
بهتر است به نظریات گوستاو لوبون بازگردیم . وی معتقد است :
“هیچ چیز به اندازه نمایش , قوه تخیل یک ملت را تحریک نمی کند . تمام جمعیت تماشاگر , در حین نمایش در آن واحد یک احساس دارد . ..گاه احساس های القا شده به توسط این تصاویر , چندان قوی هستند که می خواهند درست مثل تلقینات معمولی , به فعل درآیند. داستان آن نمایش محلی را مکرر شنیده ایم که در آن , مجبور می شوند هنرپیشه مجری نقش جنایتکار را در پایان نمایش تحت محافظت قرار دهند تا از حمله تماشاگرانی که از جنایات نمایشی او به خشم آمده بودند , در امان بماند . این یکی از بارزترین نمونه ها از حالت روحی توده هاست که به چه سادگی می توان ایشان را تحت تاثیر قرار داد . ( روانشناسی توده ها، ص ۸۸)
حال ببینیم در ایران معاصر کدام عناصر نمایشی در افکار عمومی موثرند و بیشترین تاثیر را دارند :
تا قبل از ظهور و گسترش پدیده های نو ارتباط جمعی مانند روزنامه ، تلفن، رادیو ، تلویزیون ، اینترنت و ماهواره ، تنها عنصر تاثیر گذار بر توده های مردم عبارتند از ” منبر” ، ” مداحی ” و ” تعزیه ” . اهمیت و جایگاه این عناصر تا بدانجا است که هم اکنون نیز بعنوان قدرتمند ترین و تاثیرگذارترین عنصر بر توده های مردم هستند تا جایی که توانسته اند بخش مهمی از زمان ها و برنامه های روزمره وسایل ارتباط جمعی جدید در ایران را به خود اختصاص دهند .
آنچه که در این مقاله مورد بررسی و کندوکاو است همان وجه مشترک این عناصر فرهنگی تاثیر گذار و ماحصل انان بر افکار عمومی است . البته لازم است که خاطر نشان سازم که این تاثیر گذاری و مطالب مورد بحث در این مقاله به هیج وجه مربوط به قداست مضامین مذهبی و وجه قدسی و حقانیت اصیل و مظلومیت واقعی و حقیقی مستتر در آنها نیست بلکه بررسی تاثیر و تاثر وجه نمایشی و تصویری آن و تاثر این وجه نمایشی و تصویری بر فرهنگ سیاسی و فرهنگ عمومی است .
بخش مشترک هر سه عنصر فرهنگی ” منبر” ، ” مداحی ” و ” تعزیه” در تصویر سازی ان ها در بیان تاریخ صدر اسلام و مصائب و سختی ها و ” ظلم ” های رفته برائمه اطهار (علیهم السلام ) و خصوصا” مصیبت عظیم ” روز عاشورا ” است . بنظر نویسنده از بین این سه ” تعزیه ” نقش مهمتری دارد .
علی بلوک باشی ،یکی از محققان فرهنگ مذهبی ایران در خصوص ” تعزیه ” چنین نظری دارد :
” تعزیه خوان همچون روضه خوان واقعه گو , از فراز سکوی تکیه که نقشی چون منبر در مسجد را دارد , تاریخ قدسی وقایع مذهبی و چگونگی مصایب اهل بیت مطهر پیامبر را با کلمات و حرکات برای مردم روایت می کند . مردم آنچه را که از وقایع کربلا در پای منبر روضه شنیده اند در پای سکوی تعزیه تعزیه خوانان به چشم می بینند و دریافت می کنند.” (عنایت الله شهیدی ،۱۳۸۰)
به طور کلی , نمایش مصایب در تعزیه خوانی چنان شور و غوغایی در درون مومنان پدید می آورد که رشته های پیوند شان را با زندگی دنیوی نامقدس می گسست و آنان را به فضای قدسی پر رمز و رازی که تجلیگاه روح مقدسان و نیاکان است می برد. (همان ،ص ۴۲ )
در همان کتاب اقای شهیدی از بیان نویسندگان غیر ایرانی در خصوص تاثیر تعزیه چنین می خوانیم :
-اگر موفقیت یک نمایش را در میزان تاثیر آن در تماشاگران بدانیم , باید گفت که هیچ ترادژی به عظمت تعزیه نمی رسد .( سر لوئیس یلی , در مقدمه اش بر تعذیه حسن و حسین )ص ۱۰۲
– در هیچ جای دیگر, انسان همدردی عمومی و عمیق نسبت به سرنوشت قهرمانان درام را به حدی که درتعزیه های ایران هست, احساس نمی کند.( ویکتور کوزن , در مقدمه اش بر مجموعه لیتن ) ص ۱۵۸
– ((حرکات و صدای تعزیه خوانان به قدری موثر و نافذ است که انسان را مبهوت و خیره می کند . من وقتی آنها را نگاه می کردم تا مدتی فراموش کردم که اینجا تکیه است و دارند تعزیه خوانی می کنند .و مثل این بود که صحرای کربلا را آن طوری که توصیف کرده اند مقابل خود می دیدم و آن فاجعه را در کنار رود فرات نظاره می کنم و اینها همه از هنر تعزیه خوانها بود . (بنجامین ,سفرنامه ,ص ۲۹۴ ) ص ۱۹۵ )) به نقل از: عنایت الله شهیدی ، همان ،

مخالف خوانی ، مظلوم نمایی و افشاگری
تا اینجای بحث ، سخن از تاثیر و تاثر ” تعزیه” در فرهنگ عامه بود و در ابتدا اشاره ای نیز به نقش تصویر و نمایش و ” بازیگری ” شد . حال ببینیم کدام عناصر و جزئیات در تعزیه تاثیر ماندگار و مهم بر فرهنگ سیاسی ما برجا گذاشته است .
ریشه های تاریخی “مخالف خوان” درسنت مذهبی ایران
حد اقل در چهار سده ی اخیر مراسم سنتی و مذهبی بزرگداشت قیام امام حسین (ع)در محرم سال ۶۱ هجری و شهادت مظلومانه ی ایشان و یارانش، به نحو مقتضی و با بهره گیری از آداب و رسوم سنتی و بومی مناطق مختلف ایران رونق بخصوصی پیدا کرده است ؛هر چند که تاریخ بر پایی سنت عزاداری عاشورا در ایران حد اقل به قرن چهارم هجری و حکومت آل بویه میرسد ، بطور خاص در ۲۰۰ ساله ی اخیر و از دوران قاجاریه ،مراسم سنتی تعزیه پای ثابت و مهم در بین مراسم مذهبی در بین مردم و خصوصا در روستاها و شهر های ایران بوده است . در مراسم تعزیه که بصورت سنتی و با بهره گیری از امکانات و فرهنگ بومی مناطق مختلف ایران اجرا میشود ، تلاش میگردد تا تاریخ صدر اسلام و ستم های رفته بر اهل بیت (ع)و اصحاب آنان در مقاطع مختلف خصوصا قرن اول هجری و علی الخصوص واقعه ی کربلا در برابر چشم مردم و مخاطبین زنده شود . بروز و ظهور این مراسم در مرحله ی اعلای هنری و در قالب های مختلف نظیر : شعر ، نمایش ، آواز ، موسیقی ،لباس ،سوارکاری ، جنگ آوری و …و بر قراری ارتباط حسی و عاطفی حقیقی و محکم با مخاطبین ؛ آن چنان است که تعزیه توانسته تاکنون باقی بماند و از تایید ضمنی مراجع و علما نیز برخوردار باشد و در مقابل؛ برخی از مراسم نظیر قمه زنی و علامت گردانی و .. نکوهش شده ولی نسبت به اساس تعزیه مخالفتی نشده و انتقادات مذهبی صرفا در خصوص پیرایش آن از برخی تحریف ها بوده است. سوای این موضوع در متن تعزیه و خصوصا در مجلس اصلی روز عاشورا و حماسه کربلا ، دو گروه از بازیگران در مقابل هم قرار میگیرند : گروه اول “موافق خوان ” که عمدتا نقش امام حسین (ع)و اهل بیت و یارانشان را بر عهده دارند و گروه دوم ” مخالف خوان ” که نقش شمر و عمر سعد و یزید و … را بر عهده دارند . موافق خوانان اغلب نقش کلامی خود را در قالب اشعار موزون و آهنگین و در دستگاه های آوازی و حزین میخوانند ولی مخالف خوانها کلام خود را در قالب ” رجز “و با صدایی رسا بیان میکنند ، از دیگر وجوه تمایز دو گروه، رنگ لباس ها و التزام و یا عدم التزام عملی به مناسک مذهبی و .. است .البته از قبل برای تماشاگر تعزیه معلوم است که غلبه ی نهایی( و البته ظاهری ) در صحنه ی جنگ با دارندگان نقش مخالف خوان است و شاید به همین دلیل است که اغلب مخالف خوان ها دارای بازوانی ستبر و با هیبت و خلق و خویی خشن و قهاراند و ساز و برگ نظامی متمایز تری دارند و در صحنه های نبرد تن به تن با موافق خوان ها ، علی رغم شجاعت و پایداری موافق خوانها ، غلبه با مخالف خوان ها است . تماشاگران صحنه ی تعزیه در دل و دیده به مظلومیت امام (ع) و یارانش که در نقش آفرینی موافق خوانها متجلی است می گریند و به حق؛ بر لشکریان یزید و شمر و عمر سعد لعن و نفرین میفرستند . هرچه نقش مخالف خوان ها در بروز سبوعیت و رزالت گروه اشقیا بارزتر باشد ، مظلومیت گروه موافق خوان نمود بیشتری پیدا میکند . در پایان مراسم همانطور که گفته شد با شهادت امام و یارانش به پایان میرسد ولی آنچه که در ذهن ناخود آگاه بیننده اتفاق می افتد عبارتست از ” تحسین نقش آفرینان تعزیه و خصوصا نقش آفرینی مخالف خوان ها”.
البته در این میان باید اشاره نمود که در گذشته ” مخالف خوان ” ها دارای ارزش و اعتبار فعلی نبودند و وتاثیر پذیری تماشاگران از نحوه اجرای تعزیه خوانها به قدری عمیق بوده که حتی بازیگران نقش اشقیا از صدمه و آسیب توسط آنها در پایان تعزیه درامان نبودند برای نمونه در متن ذیل می خوانیم : ” …سپس امام با حمله عده ای از قوای یزید و توسط شمر به شهادت رسیدند . بلافاصله صدای شیون و گریه کلیه حضار بلند شد و به راستی از چشمان همه اشک جاری بود .طولی نکشید که تماشاچیانی که در پایین قصر ایستاده بودند , از روی خشم و غضب به سوی شمر و قوای یزید سنگ پرتاب کردند . این عکس العمل تقریبا” در بیشتر تعزیه ها دیده می شود و به همین جهت افراد اندکی حاضر به ایفای نقش قوای کفار و یزید هستند “. (سفری به دربار سلطان صاحبقران , دکتر هنریش بروگش , ترجمه دکتر کردبچه ,انتشارات اطلاعات , تهران,چاپ اول ۱۳۶۷ . )
میتوانیم تغییر در این نحوه رفتار تماشاگران تعزیه با اشقا خوان ها را در تغییر قدر و منزلت کلی عموم تعزیه خوانها بدنبال ممنوعیت عزاداری و تعزیه خوانی در دوره رضا خان پهلوی و لذا محبوبیت تعزیه خوانها ، از جمله اشقیا خوانها و مخالف خوانها و از طرف دیگربه دلیل ارتقاء فرهنگ عمومی بدانیم .
” مخالف خوان ” اجتماعی، کیست ؟
مخالف خوان کسی است که در عرصه ی جامعه نقش ” منتقد ” را ایفا می کند و یا بار اصلی مبارزه با بی عدالتی حکومت مقتدر و نظم مستقر را بر عهده میگیرد (مانند مخالفین رژیم پهلوی اول و دوم ) و در اغلب موارد با اقبال مردم مواجه میشود ، البته مخالف خوان خود میتواند در برهه ای زمان مورد ظلم حکومت سلطه گر واقع شده باشد که در این صورت در چشم عامه ی مردم، مظلوم واقعی است ودر اثر تحولات و شرایط روز جامعه چه بسا با فرصت شناسی مناسب و با استفاده از عناصر گوناگون رسانه ای و تاثیر گذار ، در مقام مخالف خوان و کسی که در برابر اقتدار حاکم و رژیم حکومتگر ایستاده است ، ایفای نقش کند و تاثیر اجتماعی خود را بر جا بگذارد و موفق به کسب حمایت بخش قابل توجه ای ازمردم شود .
(مظلوم – مخالف ) نما
تاثیر و تاثر ظلم و ستم و مظلومیت در تاریخ و سنت این مرز و بوم تا آنجا است که عامه ی مردم با بروز اولین نشانه های مظلومیت به حمایت از مظلوم برانگیخته میشوند و برایش دل میسوزانند و در مقابل ، ظالم را دشمن میشمارند و ظلم را بر نمیتابند .و شاید به همین دلیل است که واقعیت و حقیقتی بنام ” مظلوم نمایی” نیز در فرهنگ رفتاری و خلق و خوی ما ایرانیان قابل توجه و نشانه شناسی جمعی است . به این معنا که برخی افراد علی رغم فقدان حقانیت و با استفاده از عنصر فرهنگی ” مظلومیت ” در فرهنگ ایرانی بخواهند با تاثیر روانی بر مردم خود را محق جلوه بدهند و به مظلوم نمایی بپردازند . ویا حتی من غیر عمد در منظر عامه ” مظلوم ” جلوه گر شوند و به این نحو حمایت عامه را به دنبال خود داشته باشند .از طرف دیگر ” مخالف خوان ها “نیز میتوانند بدلیل خصوصیت روانی و شخصی خود و بروز شجاعت و جرات در مقابله و مخالفت با جریان حاکم – نظام نا عادلانه سلطه بین المللی و یا نظم مستقر و حکومت داخلی – در ناخود آگاه عامه از محبوبیت یک مخالف خوان – کسی که جرات و شجاعت بروزاندیشه و تفکر مخالف حاکمیت”اغلب نا عادلانه درتاریخ ایران ” را دارد– استفاده کند و به محبوبیت و موفقیت برسد .مخالف خوانی نیز میتواند بصورت غیر عمدی و غیر حسابگرانه اتفاق بیافتد.
بنابراین دو عنصر مهم و تاثیر گذار در فرهنگ سیاسی عمومی در ایران عبارتند از ” مخالف خوانی ” و ” مظلوم نمایی “. البته از عنصر سوم نیز می توانیم نام ببریم و آن عبارتست از ” افشاگری ” که آن هم ریشه در تعزیه دارد. مهمترین کارکرد تعزیه را باید درافشاگری ظلم ها و مصائب اهل بیت دانست . این موضوع دارای نکات جالب توجه است از یک طرف می تواند افشاگر ظلم ها و از طرف دیگر افشاگر و بیان کننده ماهیت اصلی و حقیقی و قدسی مظلومان باشد . زیرا در پرتو تبلیغات سوء دشمنان ، مظلومان را به ناحق بعنوان ” خارجی “( خروج کنندگان از دین) معرفی کرده بودند و کشف و بیان ماهیت واقعی آنها برای عامه مردم مورد نیاز بود .
بنابراین ” افشاگری ” نیز دارای موقعیت مناسب در فرهنگ سیاسی ایران گردید . علی الخصوص در مبارزه با رژیم شاه و بیان ظلم ها و دزدی ها و غارت جان و مال و نوایس مردم در آن دوران .
البته نویسندگان و محققان کشور در برخی از مقالات خود به موضوع ” مظلوم نمایی ” و ” افشاگری ” اشاره داشته اند. از جمله آقای ثقفی مدیر مسئول فصلنامه گفتگو در مقاله” فرصتی دیگر برای بازسازی دولت قانونی ” در آذر ماه سال۱۳۸۸ چنین می نویسد : “….امتناع دولت هایی که پس از جنگ زمام امور کشور را در دست گرفتند در تاسیس ‘تقویت و پشتیبانی از نهادهایی که به واسطه آنها سیاست بتواند با عمل بر زمینه قانون بر شفا فیت ودموکراتیسم سیاسی در جامعه بیفزاید باعث شد که بسیج سیاسی بیشتر وبیشترحول دو محور افشاگری و مظلوم نمایی استوار گردد.” سپس با ذکر مثال هایی از سیاست افشاگرانه علیه جناح چپ و سپس استفاده بخشی از جناح راست علیه بخش دیگر آن و همچنین کاربرد این سیاست توسط دولت اصلاحات , این سوال را مطرح می کند که : “به راستی در کدام دوره بود که برانگیختن نفرت علیه هاشمی به عنوان سیاستی برای جلب نظر و آرای مردم به کار گرفته شد ؟ وی در ادامه نیز سیاست ” مظلوم نمایی ” را توضیح می دهند : ” سیاست افشاگری , یگانه روشی نبود که توسط دولت های بعد ازجنگ و به ویژه دولت اصلاحات پی ریزی شد و بهره آن عاقبت به زمامداران دولت نهم و دهم رسید. سیاست مظلوم نمایی که در واقع آن روی سکه افشاگری است نیز در همین دوره ها پایه ریزی شد . سیاستی که اساس آن بر ” می خواهیم اما نمی گذارند ” استوار است گفته ای که نه جزء اول آن آشکار بود و نه جزءدومش . نه آنچه ” می خواهیم ” حتی در حد یک برنامه سیاسی ساده هیچگاه به درستی بازگو نشد و نه آن نیروهایی که ” نمی گذارند ” به روشنی معرفی شدند . …باب شدن این گفتار دست آخر به سود زمامداران دولت نهم تمام شد تا آنها نیز از این طریق بر ناتوانی شان در انجام وعده های شان سرپوش بگذارند “. ( فصلنامه گفتگو شماره ۵۴ آذرماه ۱۳۸۸ )
اخیرا” کتابخانه و مرکز اسناد و مدارک مجلس شورای اسلامی متن مزاکرات مجلس شورای ملی و مجلس شورای اسلامی را در درگاه الکترونیکی خود قرار داده است و در بخش جستجوی آن می توان کلمات و عبارت ها را جستجو نمود و آن ها را در مزاکرات مجالس شورای اسلامی و ملی باز خوانی نمود . از جمله این کلمات و عبارت ها به تبع موضوع این مقاله ، کلمات ” مخالف خوانی ” ، ” مظلوم نمایی ” و ” افشاگری ” است . بررسی تعداد و کاربرد این واژه ها نیازمند تحقیق جداگانه ای است ولی در این مقاله به همین موضوع اکتفا می گردد که صرف کاربرد این عبارتها در مزاکرات ادوار مجلس شورای اسلامی نشان از جایگاه ان ها در فرهنگ عمومی و سیاسی کشور دارد و از طرف دیگر بیانگر قصد و اراده گوینده از بکاربردن آنها است . برای مثال یک نمونه از عبارت ” مخالف خوان ” که آخرین نوبت کاربرد آن در سال ۱۳۸۷ و در انتقاد از دولت آقای احمدی نژاد بیان شده است: “سخن دیگرم در باب دولت فخیمه‌ای است که خود مدعی مهرورزی و عدالت است، اما در نشان دادن بداخلاقی حتی به اعضای کابینه خود نیز رحم نمی‌کند، چه برسد به منتقدین و در اجرای عدالت اعلامی خود کار را به جایی رسانده که اکنون به جرأت می‌توان گفت بی‌رونق‌تر از عدالت چیزی وجود ندارد، بویژه در حوزه عدالت اجتماعی که هر روز بر انبوه افراد زیر خط فقر افزوده می‌شود و خط فقر نیز به پایه‌ای رسیده که از اعلام آن شرمنده‌اند، د ولتی که می‌پندارد فضای کشور بسان عرصه نمایش تعزیه است و در آن باید «مخالف‌خوان» نخبگان و دلسوزان باشد تا از این راه اشکی بر گونه تماشاچیان بلغزاند و ضعف مدیریتی خود را در لابلای ایراد واژه‌هایی که با فرهنگ غنی مردم ایران تناسبی ندارد پنهان کند.” ((نطق حجت الاسلام علیخانی نماینده مردم قزوین در مجلس شورای اسلامی مورخ ۱۸/۲/۱۳۸۷.))
آخرین نمونه تمسک به سیاست و منش ” مخالف خوانی ” ، ” مظلوم نمایی ” و ” افشاگری ” در جلسه استیضاح وزیر تعاون ، کار و رفاه اجتماعی در صحن علنی مجلس حادث شد . مشروح جلسه از رادیو پخش گردید و روزنامه ها و سایتها مملو از تحلیل و گمانه زنی شده است اما آنچه که نظریه ” مخالف خوانی ، مظلوم نمایی و افشاگری ” را تایید می کند نامه تقدیر اقای احمدی نژاد از وزیر سابق تعاون ، کار و رفاه اجتماعی است . در بخشی از این نامه چنین آمده است :
” بیش از سه سال و نیم ملت ایران و به ویژه جمعی از بهترین اقشار ملت ایران یعنی کارگران، بازنشستگان، بیمه‌شدگان و تعاونی‌های سراسر کشور از خدمات ارزشمند، صادقانه و بی‌ادعای شما در سمت «وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی» بهره بردند. اینک که مجموعه فوق مظلومانه از تلاش‌ها و دلسوزی‌ها و زحمات هوشمندانه جنابعالی محروم گشته‌اند از جانب ملت بزرگ ایران و اقشار فوق‌الذکر صمیمانه از جنابعالی تشکر می‌کنم .”
تکیه بر عناصر فرهنگ سیاسی مورد اقبال عامه و تاثیر و تاثر دوجانبه ان و پاسخ مثبت و مناسب دریافتی از طرف عامه نشان از آن دارد که این روش و منش تازه در آغاز راه است و نتیجه ی صائب و استوار و مثبتی از آن برای پیشرفت و تعالی ایران قابل تصور نیست . ساده لوحانه خواهد بود تا مرداد ماه سال ۱۳۹۲ را پایان دوران آقای احمدی نژاد بدانیم . دوران ” تعزیه گردانی ” شروع شده و در آغاز راه است .

سید منصور حیدری . اراک بهمن ماه ۱۳۹۱

ممکن است بپسندید...

۴ دیدگاه

  1. lمصطفی گفت:

    درمقام مقایسه، این جلسه و اتفاقات آن تاثیر بیشتری را نسبت به نامه سال ۱۳۸۹ آقای احمدی نژاد که دراعتراض به قوه مقننه و مجمع تشخیص مصلحت نظام برای تغییر در قانون برنامه پنجم توسعه کشور نوشته بود، در افکار عمومی برجا نهاد که می تواند به وجود هر سه عنصر ” مخالف خوانی ” و ” مظلوم نمایی ” و ” افشاگری ” در آن مرتبط باشد.

  2. ناشناس گفت:

    متاسفانه فتنه واقعی در راه است…

  3. زهرا گفت:

    در حال حاضر تلویزیون نقش مهمی را ایفا می کند و با ترکیب عناصر نمایشی با عناصر فرهنگ سیاسی ، کار ترکیبی و اثر گذارتری را انجام می دهد ، از قبیل مناظره های انتخاباتی سال ۸۸ ،یا نمایش مضحک و خلاف شرع رقص در کنفرانس برلین و …. ویدئوی کارناوال شادی عصر عاشورای سال ۱۳۷۶ هم از همین قماش بود.

  4. علی گفت:

    با سلام
    با توجه به مطالب شایسته ای که مکتوب شده و همچنین تجربیاتی که در این سالها که بخشی از آن رادر زمان دولت آقای احمدی نژاد گذرانیده ام نظر اینجانب این است یا این طور میتوان گفت که با هنر سخن وری و فن بیان که در مخالف خوانی های ایشان است سوار بر موج رضایت ملت شد ولی این سخنان هیچ گاه عملی نشد و در همان حد حرفهای انتقادی ماند گاهی با مظلوم نمایی سعی در خروج از بحران شد که نمگذارند ولی همینها باعث عدم محبوبیت ایشان در زمان حال شده مثل دو صد گفته چون نیم کردار نیست را شاید بتوان به کار برد حرف گذرا و موقتی و عمل ماندگار است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.