فرهنگ شهرسازی

به گزارش مرکزی دیلی و به نقل از وقایع استان، فرهنگ شهرسازی نمایان گر ویژگی های رفتاری، روابط تولیدی و منش های شهروندی است که به صورت همنوایی روحیه انسان ها با محیط طبیعی- جغرافیایی و بیولوژیکی دیده می شود و در تاثیر متقابل است.
این فرهنگ قابل تغییر، از روزگار گذشته تا امروز همزاد شهرهای ما بوده و هم بر مردم شهر و هم بر فضای ساخته شده توسط این مردم تاثیر گذاشته است.
از آنجا که این خصائص فرهنگی از هویتی پایدار برخوردارند اما در عین حال تحولات متعدد و متفاوتی را طی مدت زمانی کوتاه پذیرا شده اند و در شکل ظاهری امروز شهرها نوعی بلاتکلیفی نه تنها در زمینه های عینی فضای شهری بلکه در زمینه کیفی و ذهنی شهروندان امروز و همچنین در ذهن معماران و شهرسازان نمایان است.
در گذشته مداخله مردم در محیط طبیعی به منظور ساخت خانه و ساختن شهر شکلی آزادمنشانه داشت و خانه و شهر به عنوان پدیده هایی همگن و در آمیخته با تفکرات، نیازها، سلایق و امکانات فنی شکل می گرفت. به عباراتی عوامل طبیعی مانند ،آب، زمین، پوشش گیاهی خورشید و برف و باران بود که در رابطه با امکانات مالی- حفاظتی- ساختمانی هر فرد و هر خانواده به نحوی خاص زندگی افراد را مرفه تر و یا نارساتر می ساخت و آنچه برجا بود حاکی از فرهنگی بود که هم روابط انسان با انسان و انسان با محیط را شکل می داد و در طول زمان هدایت کننده همین روابط محسوب می شد.
در کشور عزیزمان ایران مثال های متعددی را می توان از این هم فراخوانی به یاد آورد: میمند و خانه های کاویده شده آن، ماسوله و کرند با نظام جایگزینی خانه های آنها، در سمنان جائی که خانه و کوی هم از طبیعت تبعیت دارند و هم اجباراً به امکانات مالی و دفاعی صاحبان خود می نگرند، زواره که خانه مسکونی اش را در جهت باد مطبوع و در پناه از آنچه نامطلوب است تشکیل داده و بالاخره کپرهای سیستان و بلوچستان که ضمن ساده ترین و فقیرترین بودن، جامع ترین سیستم برای رهایی انسان از محیط طبیعی آزاردهنده به شمار می روند.
در گذشته آنچه از دیدگاه نگارنده مهم انگاشته می شود این است که مردم در بنای آنچه می ساخته اند مشارکت داشته و این مشارکت با وجود پاره ای تبعیض ها و نا عدالتی هایی که در هر دوره تاریخی به شکل خاصی وجود داشته است پابرجا بود اما متذکر این نکته بود که شهروندان، شهر خود را مال خود و خود را وابسته به شهر حس می کردند و این حس تعلق و دلبستگی رابطه بسیار عمیقی با همان احساس مشارکت داشت.
این نکته مهم بر شهرسازان و طراحان ما باید همواره مدنظر قرار گیرد که استفاده از سمبل ها و نمادهای به کار رفته در ساخت یک مکان باید قرابت و نزدیکی فرهنگی با فضای آنی شهر داشته باشد و یک کلام احساس خوبی را در مشاهده کننده برانگیزند.
شاید یکی از بهترین کارها در حفظ یک احساس خوب در فضای شهری ارتباط با گذشته و اقوام در راه حفاظت و بازشناساندن بناهایی که به دلیل زیبا بودن، قدیمی بودن و چشم گیر بودنشان مورد توجه و خوشبختانه در سال های اخیر در شهر خودمان شاهد اقداماتی در این زمینه بوده ایم.
در حقیقت با حفظ این آثار ما به دنبال بازشناسی فرهنگی هستیم که با انتقال مفاهیم و نمادها از گذشته خاطرات ذهنی گذشتگان را یادآوری می کند. نهایتا انچه امروز شاهد آن هستیم نوعی سردر گمی و ناتوانی در رسیدن به هدف های فرهنگی است که این امر با تقلید از مدل های اصیل شهرسازی در گذشته است و دو چندان شده است. اما باید به یاد داشته باشیم که با تقلید و الگوبرداری و بی توجهی به نیاز شهروندان شهرهای ما هر روز ما را بیشتر به یکدیگر غریبه می دارند و ما راهی برای رهایی از این احساس غربت نیافته ایم . جا دارد مسئولان و شهرسازان نیم نگاهی هم به فرهنگ مردم و گذشته آنها بیندازند و بناهایی مانند بازار اراک را که مأمنی برای خرده فرهنگ های مختلف در گذشته یادآور خاطرات شهروندان اراکی بوده اند به راحتی دست به فراموشی نسپارند اما این امر محقق نمی یابد مگر آنکه من و شما احساس مشارکتی را که در ساخت یک شهر زیبا می توانیم داشته باشیم از دست ندهیم و بدانیم ما به شهر متعلقیم و شهر به ما تعلق دارد.

ممکن است بپسندید...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.