داستان قهر یک مدیرکل؛ فرار به جلو یا دلسوزی پدرانه، مسئله اینست!
به گزارش اخبار روزانه استان مرکزی و به نقل از ایسنا، اردیبهشت تئاتر اسمش رویش است، اردیبهشت طراوت و شادابی و حیات را در خود نهفته دارد و جشنهای این چنینی فرصتی است که تئاتریها و البته علاقمندان تئاتر بتوانند در کنار هم دقایقی را گپ بزنند و از بودن در کنار یکدیگر لذت ببرند، قطعا نباید این شور و شوق تحت هیچ شرایطی به هم بخورد حتی در بدترین فضای ممکن.
اما تئاتر استان مرکزی شب تلخی را پشت سر گذاشت شبی که جشن آن به التهاب کشیده شد و حتی الفاظی در آن بیان شد که در شان هیچیک از حاضرین نبود.
جشن اردیبهشت تئاتر در اولین گام برگزاری خود در روز گذشته با نوساناتی همراه بود، اطلاع رسانی که از سوی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی انجام گرفت ساعت شروع برنامه را چهار عصر عنوان کرد در صورتی که برنامه حوالی ۵٫۱۵ عصر و با اجرای یک نمایش خیابانی آن هم در گالری فرهنگسرا آغاز شد که ادامه آن به سالن محل برگزاری جشن انتقال یافت.
گذشته از تاخیر ۱٫۵ ساعته در آغاز مراسم که خبرنگاران را کلافه کرد و حتی منجر به ترک سالن از سوی برخی از اصحاب رسانه شد، تا قبل از باز شدن پرده نمایش سالن همه چیز عادی به نظر میرسید، اما با باز شدن پرده علیرغم همه تلاشهای صورت گرفته دکور و صحنهآرایی در حد یک جشن با اهمیت نبود و آشفتگی و شلوغی به گونهای بود که فضای صحنه به دل نمینشست، موضوعی که حتی برخی از تئاتریها و کارگردانان نیز به آن اشاره کردند.
اما اصل ماجرا از پشت تریبون رفتن مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان آغاز شد که لحن صحبت سرشار از ناامیدی و فاقد انرژیاش و گلهمندیاش از سیستم صوتی و نحوه نورپردازی سالن نشان از عدم رضایتش از نحوه برگزاری جشن و نوید شروع تنش میداد.
به هرحال سخنرانی حقیقی خاتمه یافت، اما پس از پایان بخش اول تجلیل از هنرمندان تئاتر استان، ظاهرا صبر او هم پایان یافت و بار دیگر پشت تریبون رفت و یکپارچه بر مسئولان برگزاری جشن تاخت و سالن را ترک کرد، ترک کردنی که جشن را کاملا بهم ریخت و اردیبهشت تئاتر استان را به خزان تئاتر تبدیل و سالن را خلوت کرد و شاید تنها خود هنرمندان بودند که در سالن باقی ماندند.
در این جشن که میتوانستی زحمات مسئولان انجمن نمایش را برای برگزاری آن به عینه ببینی و حتی زحمات رئیس انجمن نمایش استان برای چیدمان و مرتب کردن صحنه را شاهد باشی، چنین تاخت و تاز و خروج از سالنی از سوی جانب حقیقی به عنوان مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان به نظر منصفانه نمیرسید.
به هر حال با هر زحمتی که بود مجری برنامه و البته رئیس انجمن نمایش استان فضای سالن را آرام نگه داشتند و ادامه برنامه را پی گرفته شد و جشن را به پایان رساندند. تنها نقطه امیدوارکننده برای برکزارکنندگان این جشن حمایت پیوسته و یکپارچه تئاتریهای استان از برگزارکنندگان جشن بود.
نکته قابل تامل و توجه این است که قطعا برگزار کردن چنین جشنهایی از فیلترهای چندگانه ارشاد اسلامی گذشته است، اما چه شد که مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان روندی دیگر را در پیش گرفت.
مشخص نیست که آیا واقعا این رفتار دلسوزانه بود یا فراری رو به جلو یا خودزنی؟ اما هرچه بود هنرمندان و تئاتریهای استان از این حرکت که به گفته مدیرکل ناشی از دلسوزی برای اهالی تئاتر بود، چیزی جز توهین برداشت نکردند.
قداست و ارزش هنر تئاتر به قدری است که حتی اگر شرایط باب میل نیست و کم و کاستیهایی وجود دارد باید آنرا به دیده اغماض گرفت و برای رفع کاستیها که حتما و قطعا موجود بوده است در مراسمهای بعدی اقدام کرد.
مدیرکل ارشاد میتوانست پس از برگزاری جشن حتی در صورت غیرقابل تحمل بودن شرایط، مسئولان برگزاری را مورد بازخواست قرار داد ولی مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان با ادبیاتی که در شان و جایگاه یک مدیر نیست خستگی تلاشهای چند روزه را بر تن انجمن نمایش استان باقی گذاشت.
استفاده از موسیقی شاید نامتناسب برای جشن تئاتر نیز حتی اگر سنخیتی با اصل ماجرا نداشت نیز میتوانست به عنوان تغییر و تحول مورد استقبال قرار گیرد و در آینده جهت رفع نواقص این ابداع اقدام شود. اعتراض به هدیه کردن گلدانهای کوچک کاکتوس که به گفته برگزارکنندگان نماد صبر و پایداری تئاتریها علیرغم شرایط سخت کاری است، نیز دیگر اقدام مدیرکل بود که باز هم شاید به عنوان یک ابداع هرچند کنایهآمیز باید با آن از در همراهی برمیآمد، به هر ترتیب جشن اختصاصی یک صنف به نوعی محل گلایه از کاستیها هم هست هرچند این گلایه با روشی متفاوت بیان شود.
این گروه موسیقی که شاید رنج سنی آنها ۲۵ سال بود با همه توان خود حتی بعد از اظهار لطف! مدیرکل ارشاد استان به کار خود ادامه دادند، اما این حرکت که حتی مراتب شرمساری معاون فرهنگی و هنری اداره کل را نیز در پی داشت را با هیچ توجیهی نمیتوان جبران یا از آن دفاع کرد.
برگزاری بی کیفیت جشن های مختلف در استان مرکزی علیرغم صرف هزینه های بسیار، امر تازه ای نیست و اینکه یک مدیرکل با شدت و حدت به برگزاری بی کیفیت یک جشن اعتراض کند هم بسیار عالی است و کمتر دیده شده که چنین حساسیت هایی موجود باشد. شاید ما به این شرایط عادت کرده و بی برنامگی ها و بی کیفیتی جشن ها را عادی می پنداریم، اما به هم زدن جشنی هنری که سالی یکبار برگزار می شود از سوی مدیرکل ارشاد، آنهم وقتی برنامه های اینگونه جشن ها از ممیزی ارشاد می گذرد کار عجیبی است و البته اگر عنوان شود که نظارتی در کار نبوده است اوضاع عجیب تر هم خواهد شد.
به نظر می رسد تنبیه ها و اعتراض ها باید به روز بعد از مراسم واگذار می شد، اما به هر ترتیب پدر و مسئول اصلی فرهنگ و هنر استان سیلی محکمی به گوش اردیبهشت تئاتر آن هم در شب جشن تئاتر زد و درک این موضوع که در پس این رفتار چه بود کاری بس دشوار است.