گزارش انتخاباتی / در شهر چه خبر است؟

سوار پیکان تاکسی می شوم به سمت مرکز شهر. هر چه به سمت میدان شهدای اراک می آیم حجم تبلیغات بیشتر می شود. راننده از فیلم مستند دیشب یکی از کاندیداها حرف می زند. همراهش که می شوم خیلی هم بیراه نمی گوید. سواد آنچنانی ندارد، نگران مُهرهای انتخابات توی شناسنامه اش هم نیست اما مثل یک تحلیلگر سیاسی خوب تحلیل می کند. شاید تحلیل خوبی نباشد اما فرم کارش تحسین دارد. از موسیقی و آمدن چهره های چپ و راست توی مستند می گوید و ربطش می دهد به گران شدن لنت ترمز پیکانی که دیگر تولید نمی شود.

به گزارش مرکزی دیلی و به نقل از خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) – منطقه مرکزی، از میدان شریعتی ، از دروازه تهران و از خیابان قائم مقام به سمت مرکز شهر که بیایی حجم تبلیغات تو را وادار می کند نگاه کنی. همه چیز با هم مخلوط شده است . عکس کاندیداهای ریاست جمهوری لابلای کاندیداهای شورای شهر به چشم نمی آید . حق دارند ۸ نفر کجا و نزدیک به ۳۰۰ نفر کجا؟

پسری که هنوز ۱۸ سالش نشده با عجله اطراف را نگاه می کند و با دوستش اسپری می زند روی دیوار خانه ای حوالی میدان دارایی و عکس ها را می چسباند. باز اطرافش را می پاید و با دوستش به سمت خانه ی بعدی .

شهرداری در میدان شهدا داربست نصب  و فضایی ایجاد کرده برای نصب پوسترها. یادم می آید استاندار استفاده از داربست را ممنوع کرده بود و حالا اضطرار ما را برده است به استفاده ی هزاران متر داربست در شهری که به اندازه کافی از نازیبایی رنج می برد.

راننده تاکسی از ارزهایی می گوید که بابت این همه کاغذ خرج شده است و از مملکت رفته است بیرون آن هم با اینهمه گرانی فزاینده ی کاغذ.

خیابان شهید بهشتی یکی از کاندیداها شربت می دهد. راننده امان نمی دهد و زیر باران بوق ماشین های پشت سر دو لیوان شربت برای من و خودش می گیرد. خوشش می آید و اشاره می کند که” شربت گیر” شده ایم.

باز هم به کاندیداهای ریاست جمهوری باید تبریک گفت و رسانه ملی که کلی از هزینه های تبلیغات محیطی را کم کرده است اما تبلیغات شورای شهر هنوز روند سنتی خودش را دارد. راستی پول این همه پوستر و تراکت و بنر و اجاره های ستاد از کجا می آید؟

خیابان شهید رجایی(ملک) با یکی از کاندیداهای شورای شهر همراه می شوم. مغازه ای ۵۰ متری را کرایه کرده است.از

تبلیغات میلیونی رقبایش گله می کند و من فکر می کنم به کرایه ی میلیونی مغازه ای که اجاره کرده است.

فکر می کنم پوستر ها را هم که بشود از بین برد باید با جای چسب هایی که روی دیوار ها مانده است چه کنیم. پوستر هایی که رحم به دیوارها و تیرها و ترانس های برق و حتی روی کامیون حمل زباله ها نکرده اند.

آیا نمی شود فکری برای این تبلیغات محیطی کرد؟ آیا بهتر نبود فضایی را مانند یک ورزشگاه در شهر در نظر می گرفتیم و غرفه ای به هر کاندیدا می دادیم و حمل و نقل عمومی رایگان می گذاشتیم تا مردم بروند با برنامه های هر کاندیدا در غرفه ی خودش روبرو بشوند و اصلح ها را انتخاب کنند؟

اینجا جای خالی رسانه های الکترونیک احساس می شود. هنوز هم مثل دهه ی شصت هر کس خرج های میلیونی بیشتری کند انتظار پیروزی در رقابت را دارد.

ممکن است بپسندید...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.