امدادگری که مراسم عقد خود را برای امداد‌رسانی به مردم ترک کرد

به گزارش مرکزی دیلی و به نقل از خبرگزاری فارس از اراک، مهم‌ترین روز زندگی هر فردی بدون شک روز ازدواج و بستن پیمان زناشویی است و کسی را نمی‌توان پیدا کرد که در چنین روزی کار یا برنامه‌ای مهم‌تر از این کار داشته باشد، ولی هستند افرادی که حتی در خاطره انگیزترین لحظات زندگی خود که تکرار شدنی هم نیست، با گذشت از خود به نیاز افرادی که به کمک نیازمند هستند، می‌روند و با این اقدام، شادی را علاوه بر خود به دیگران نیز هدیه می‌کنند.

علی ‌اصغر ماندی امدادگری است که از ۱۸ سالگی با هلال احمر و کارکردهای آن آشنا شده و از همان زمان تا امروز که ۱۷ سال می‌گذرد، در کنار این مجموعه به مردم و افراد نیازمند به استفاده از خدمات امداد و نجات به صورت داوطلبانه و بی‌هیچ چشم‌داشتی کمک‌رسانی کرده و تنها پنج ماه است که به صورت رسمی به استخدام جمعیت هلال احمر درآمده است.

وی که اینک ۳۵ سال دارد، سال ۸۳ با خانواده‌ای اصیل وصلت کرده و ماحصل ازدواجش فرزندی است که او نیز مانند پدر دوست دارد به همنوعانش کمک کند.

گفت‌وگوی ما با علی ماندی در حالی انجام گرفت که وی به همراه سه تن دیگر از امدادگران پایگاه امداد جاده‌ای دلیجان– سلفچگان از ماموریت امدادرسانی به دو مصدوم یک حادثه رانندگی بازگشته و از موفقیت آمیز بودن عملیات احیای راننده که دچار ایست قلبی و تنفسی شده بود، رضایت داشت.

شما ۱۷ سال است که در هلال احمر فعالیت دارید، چه چیزی سبب ماندگاری شما در این مجموعه شده است؟

من همیشه علاقمند به انجام کارهای امدادی بودم و در دوران مدرسه هم تلاش داشتم با هلال ‌احمر ارتباط بیشتری برقرار کنم، به همین دلیل بود که از ۱۸ سالگی ارتباط خودم را با هلال احمر و واحد امداد و نجات آن افزایش دادم و به صورت داوطلبانه در کلاس‌های آموزش امداد و کمک‌های اولیه که از سوی مربیان هلال احمر تدریس می‌شد، شرکت می‌کردم.

با افزایش معلومات کاربردی امدادی، علاقه‌ام نیز به این موضوع بیشتر و بیشتر می‌شد به گونه‌ای که وارد رسته سازمان جوانان هلال احمر شدم و با گذراندن دوره‌های پیشرفته آموزشی در هلال احمر وارد واحد امداد و نجات شدم که با حضور در این واحد دریچه‌ای جدید از نوع خدمتی که می‌توانستم به مردم ارایه کنم، برایم گشوده شد.

تا چه اندازه به فعالیت در هلال احمر علاقمند بودید؟

علاقه من خیلی بیشتر از این بود و هست، حتی روزی که مراسم عقدم درحال انجام بود و من در سر سفره عقد حضور داشتم تعدادی از همکارانم نیز دعوت بودند، ولی دیدم که در میان آنها ولوله‌ای شده و یکی یکی در حال خداحافظی از من هستند، متعجب شدم که چرا مراسم را ترک می‌کنند و به این دلیل از همکارانم علت را جویا شدم که به من گفتند اتوبوسی در یکی از محورهای شهرستان دچار سانحه شده و همه نیروهای امدادی فراخوان شده‌اند که من نیز بدون توجه به اینکه مراسم عقدم در حال برگزاری است، جلسه را ترک و خود را به محل حادثه رساندم و وقتی که کارم تمام شد و به منزل بازگشتم دیگر میهمانی تمام شده بود و میهمانان هم به خانه‌های خودشان رفته بودند.

یعنی مراسم به هم خورد؟

نه، خانواده همسرم افرادی بسیار متین و فهیم هستند و می‌دانستند دلیل انجام کارم نجات جان مردم بوده است و از این بابت نگرانی نداشتم و خوشبختانه با دختری که به وی علاقمند بودم زندگی خود را شروع کردم و از سال ۸۳ تاکنون با پشتیبانی همسرم و دلگرمی‌های وی به کارم قوت بیشتری دادم و در نهایت مسئولان جمعیت نیز با بررسی عملکردم در این سال‌ها، رسما با استخدامم در هلال احمر موافقت کرده و از پنج ماه پیش تاکنون به عنوان کارمند رسمی هلال احمر فعالیت خود را آغاز کرده‌ام.

فعالیت‌های شما تا قبل از استخدام داوطلبانه بوده و هزینه چندانی به شما داده نمی‌شد، پس چرا به دنبال شغل و یا کار دیگری نرفتید؟

در فعالیت‌های هلال احمر هرگز به دنبال کسب درآمد نبودم و بیشتر اوقات، کارها در قالب برنامه‌های امدادی داوطلبانه به انجام می‌رسید هر چند، هلال احمر وجوهی را در قالب هدیه و نه حقوق به ما پرداخت می‌کرد ولی، علت اصلی ماندنم در این بخش علاقه‌ای بود که به امور امدادی داشتم و از این بابت خوشحالم که مشکلات روزمره مانع از فعالیتم دراین حوزه نشد، بلکه حتی مرا بیش از هر زمان دیگری مصمم به انجام و ادامه این کار کرد.

هر بار که با حضور خود و دیگر همکارانم می‌توانستیم فردی را از مصدومیت شدید و یا مرگ نجات دهیم، توانی تازه پیدا می‌کردم، چرا که می‌دانستم لیاقت نجات دادن جان یک انسان همانگونه که خدا در قرآن به آن اشاره کرده که به اندازه نجات یک اجتماع است، نصیب هر کسی نمی‌شود و حاضر نبودم آن را از دست بدهم و به همین ترتیب ۱۷ سال است که در این مجموعه مانده‌ام.

مرور خاطرات این سال‌ها چه شیرینی‌ها و تلخی‌هایی را برایتان یادآوری می‌کند؟

هیچ حادثه‌ای یقینا شیرین نبوده و تلخ است که در این کار بارها با آن رو به رو شده‌ام و نمی‌توانم مورد شاخصی را در این خصوص مطرح کنم، ولی اگر از خاطره‌های شیرین بخواهم بگویم بدون تردید نجات جان افرادی است که تا مرگ راه چندانی نداشتند و حضور به موقع سبب شده بود این افراد اینک زنده بمانند و در جامعه حضور داشته باشند که نمونه آن فرزند یکی از میهمانان همسایه بود که قصد داشتند پس از پایان سفر خود به مشهد باز گردند، ولی، فرزندشان دچار مشکل تنفسی و قلبی شد و همسایه که می‌دانست امدادگر هلال احمر هستم سراسیمه به سراغم آمد تا جان میهمانش را نجات دهم که با آموزش‌های دریافتی از هلال احمر موفق شدم با cpr بیمار و احیای تنفسی وی تا زمان رسیدن نیروهای اورژانس بیمار را زنده نگه دارم که این یکی از شیرین‌ترین خاطرات زندگی‌ام در دوران فعالیت در هلال احمر بوده است، چرا که بعد از مدت‌ها که از این موضوع گذشت وی به همراه خانواده‌اش به منزل ما آمد و از این اقدام من تشکر و زندگی خود را مدیون من دانست.

گویا از ماموریت امداد و نجات آمده‌اید، ماجرا چه بود؟

امروز پایان شیفت کاری ما بود، بر اساس جدول کاری باید ۴۸ ساعت در پایگاه به عنوان مامورآماده به کار فعالیت کنیم و بعد از آن با تحویل دادن شیفت به گروه بعدی استراحت کنیم، قرار بود ساعت ۸ صبح شیفت را تحویل بدهیم که برای انجام این کار خود را آماده کرده بودیم که ساعت هفت و۴۰ دقیقه از طریق بی‌سیم اطلاع داده شد که یک دستگاه خودرو در محور ما دچار سانحه شده که به همراه چهار تن از امدادگران و یک وسیله امدادی به محل حادثه اعزام شدیم.

در ابتدا تصور می‌کردیم که موضوع واژگونی خودرو است، ولی پس از رسیدن به صحنه با تصادف شدید یک پژو پارس به رانندگی دختری ۲۲ ساله و سرنشینی زنی ۴۰ ساله رو به رو شدیم که به تپه‌های کنار جاده برخورد کرده بودند، با بررسی‌های اولیه متوجه شدم راننده جوان خودرو فوت کرده و تنفس ندارد و دیگر سرنشین ماشین نیز دچار تروما شده است ولی، رانندگان خودروهای عبوری و شاهدان به ما گفتند که راننده تا لحظاتی قبل به هوش بوده که با شنیدن آن، با رها سازی راننده عملیات احیای تنفسی را آغاز و با اجرای CPR تلاش کردم دوباره تنفس و ضربان قلب را به وی باز گردانم که خوشبختانه، این فعالیت نتیجه بخش بود و دختر که به دلیل نبستن کمربند ایمنی به شدت با فرمان خودرو و شیشه جلوی ماشین برخورد کرده و دچار ضربه مغزی شده بود دارای تنفس شد که با انتقال به بیمارستان توانستم جان وی را در صحنه حادثه نجات دهم.

نجات جان انسان‌ها چه حسی دارد؟ برای شما این حس تکراری نیست؟

خوشحالی که در من و دیگر همکارانم در زنده ماندن مصدومان وجود دارد، به قدری شیرین است که نمی‌توانم آن را توصیف کنم چون من و همکارانم می‌دانیم که ما وسیله‌هایی هستیم برای اجرای فرمان خدا در باز گراندن زندگی به افرادی که شاید وقت رفتن آن‌ها نباشد و قرار است که به واسطه ما مرگ آنان به تاخیر بیفتد، با اینکه بارها و بارها شده است چنین افتخاری را داشته باشیم، ولی لذت زنده ماندن یک مصدوم برای ما به همان اندازه روز اول شیرین است و حتی بیش از گذشته نیز می‌شود و این همان جذابیت پنهانی است که فعالیت در هلال احمر و امداد و نجات، ما را به ادامه کار در این مسیر تشویق کرده است.

خیلی وقت‌ها افرادی که آن‌ها را نجات داده‌اید برایتان آرزوی سلامتی و طول عمرمی‌کنند، شده نقش و اثر این دعاها را در زندگی شخصی یا کاری خود هم مشاهده کنید؟

ماهیت کار ما به این شکل است که در هنگام اعلام وقوع حادثه باید در کمترین زمان ممکن و به سرعت خود را به محل وقوع حوادث برسانیم به همین علت، همواره با خودروهای امدادی با سرعت بالایی در جاده حرکت می‌کنیم و این سرعت بالا نیز می‌تواند برایمان خطرساز شود و حتی منجر به تصادفات سنگین گردد ولی، اگر دقت کنید می‌بینید که کمترین حادثه و یا سانحه‌ای در این زمینه رخ داده است.

بارها شده است در حین انجام عملیات در وضعیتی قرار گرفته‌ایم که تصادف ما قریب‌الوقوع بوده است ولی، هر بار در چنین موقعیتی قرار گرفتیم همان دعای خالصانه و با خلوص نیت افرادی که آنان را نجات داده‌ایم به یاریمان آمده و بدون کوچکترین مشکلی از خطر جان سالم به در برده‌ایم، بنابراین دعای مردم یکی از مهمترین پشتوانه‌های امدادگران هلال احمر در جاده‌ها است که امیدوارم همچنان بدرقه راه و فعالیت‌هایمان باشد.

علی اصغر علی ماندی فرزند غلامحسین متولد ۱۳۵۷ ساکن شهرستان دلیجان و دارای مدرک فوق دیپلم جغرافیا و در حال اخذ مدرک کارشناسی رشته حسابداری است.

متاهل و دارای یک فرزند به نام امیر حسین هستم.

وی دارای درجه ایثار جمعیت هلال احمر و در حال حاضر مربی و نجاتگر راننده و مسئول پایگاه امداد جاده‌ای همای سعادت دلیجان است.

ماندی دوره‌های مقدماتی کمک‌های اولیه، دوره تکمیلی امداد، دوره تخصصی نجات در جاده، دوره نجاتگری، دوره تخصصی سیلاب، دوره تخصصی نجات از ارتفاع، دوره تخصصی آوار، دوره تخصصی پیش بیمارستانی و دوره مربیگری امداد و کمک‌های اولیه را آموزش دیده و در کارنامه خود دارد.

ممکن است بپسندید...

۱ دیدگاه

  1. محمد علی شاهقلی(بیمه ایران) گفت:

    با سلام .بنده بدلیل ارتباط کاری با این عزیزان زحمتکش همیشه شاهد فداکاری عزیزان امدادگر هستم . خداوند توفیق روز افزون به جنابعالی و سایر امداد گران زحمت کش هلال احمر عطا نماید . اجرتان با امام حسین.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.