فروش انسانیت به چه قیمت؟

به گزارش اخبار روزانه استان مرکزی و به نقل از وقایع استان ، حراج تکه ای از جان که بی عدالتی را فریاد میزند، اسم من شهرامه یکی مثل خود شما داستان کوتاه شرح گرفتاری من را میتونید با مراجعه به لینکهای زیر بخونید. « فروش نصف ریه ..کبد .. کلیه .. مغز استخوان … قرنیه چشم یا تعویض ۲ طرفه قلب با بیماری که ناراحتی قلبی دارد، قیمت توافقی، گروه خونی B+ سن ۳۶ سال و سالم- در صورت نیازمند بودن تا اقساط ۲ ماهه با نصف پیش پرداخت ،پرداخت وجه مورد توافق هنگام عمل عضو پیوندی . این طوری روزی صد بار میمیرم .ولی شاید با دادن قلب فقط یک بار بمیرم اونم راحت با خیال آسوده این نمونه ای از هزاران و هزاران آگهی است که این روزها در بازار رکود و شرایط سخت اقتصادی در زیر پوست شهر بر روی در و دیوار و یا وبلاگها و سایتها منتشر می شوند تا دردی از محتاجان عضو و محتاجان پول دوا کند.
خریداران این معامله که نیازشان کاملا مشخص است و سالها درد و رنج را تحمل کرده و به امید بهبود و زندگی جدید اقدام به خرید می کنند، ولی فروشندگان اعضا که عضو خود را به همراه یک شماره تماس و مختصر اطلاعاتی از اوضاع جسمانی و زندگی‌شان تبلیغ می‌کنند، دو دسته اند دسته ای که عمدتا از روی ناچاری ، بی سرپناهی، پرداخت هزینه عمل و بیمارستان، پول رهن خانه،‌ پرداخت دیه،‌ اعضای بدن خود را به حراج گذاشته‌اند و گروهی که در این بازار رکود و قفل تسهیلات برای آغاز یک فعالیت اقتصادی، خرید خانه، خرید مغازه ، رویای ماشین و … اقدام به فروش می کنند که قابل تامل است، برای عده‌ای پول حاصل از فروش کلیه‌،‌ کبد و… بهای استقلال از خانه و خانواده است و برای عده‌ای دیگر مرهمی است بر زخمی از زخم‌های زندگی
مد شدن فروش اعضا
اگر چه بیشتر متقاضیان فروش اعضا در سنین ۲۰ تا ۳۰ سال قرار دارند و بسیاری از آن‌ها متاهل هستند و زیر بار زندگی کمرشان آنقدر خم شده است که می‌خواهند جانشان را حراج بگذارند. یا جوانانی هستند که برای کمک خرج خانواده‌هایشان آستین بالا زده‌اند و با جانشان به جنگ سرنوشت رفته‌اند ولی امروزه خرید و فروش اعضای بدن دیگر تبدیل به یکی از معضلات اجتماعی کشور شده است به طوری که در جامعه ما در حال مُد شدن است و متاسفانه فروش اعضای بدن می‌تواند هر کسی را به وسوسه بیاندازد و تبدیل به نوعی تشویق شده است که هر کسی برای حل مشکلش به این راه رو بیاورد.
و آنچه در این میان بسیار اهمیت دارد این نکته است چه شده که جوانان این دیار که روزی با خون خود بر در و دیوار شهر شعار برابری می نوشتند و بدنهای خود را نثار می کردند، در این زمان به ناامیدی رسیده و دیوارهای این شهر را با شماره‌هایشان برای فروش تکه تکه های جانشان رنگین کنند.
بازار داغ وسوسه
هرچند فروش عضو حساسی از بدن به بهانه بد بودن شرایط مالی و بیکاری، این روز‌ها باب روز شده است ولی قیمتهای وسوسه انگیز و بازار دلالی آن باعث شده است که بسیار رواج یابد و اگر روزی با شنیدن «پیوند اعضای بدن»، ذهنمان ناخودآگاه به سمت خرید و فروش کلیه می رفت اکنون ماجرا به اینجاها ختم نمی شود و کبد، قرنیه چشم ، مغز استخوان، تخمک و جنین و … از دیگر اجناس فروشی اعضای بدن هستند و بازار خرید و فروش کبد به دلیل قیمت بالای آن داغتر است و گاها قیمتهایی چون ۱۵ تا ۸۰میلیون برای یک کلیه، ۱۰۰تا ۲۰۰ میلیون برای قلب، ۱۰ تا ۶۰ میلیون برای ریه و ۳۰تا ۵۰ میلیون برای کبد بسیاری را وسوسه می کند که برای رسیدن به رفاه بیشتر از نصف کبد، قرنیه ومغز استخوان خود بگذرند.
آگهی های بدون آگهی
با بررسی بسیاری از این آگهی ها در شبکه های مجازی و سایتها می توان پی برد که اغلب این آگهی از روی نیاز مالی و یا وسوسه تحقق آمال و آرزو هاست و هیچ رنگ و بویی از آگاهی در آن وجود ندارد و اغلب آنها سالهاست که عضو خود را به فروش گذاشته اند بدون آنکه برانند بدون قلب نمی توان زنده ماند و یا فروش کبد امکان پذیر نیست و امری است که شرایط ویژه را نیاز دارد.
اما شاید یکی از کارکردهای این قبیل تبلیغات زدن تلنگر بر انسانیت مردمان گرفتار در دنیای خود باشد و با خواندن این آگهی ها احساس شان برانگیزد و دستشان به کار خیر رود و گره ای از مشکلات مردم بازکنند .
مرگهایی که زندگی می بخشند
اما در بازار دلالان و وسوسه قیمتها و رویای عضو فروشی برای زندگی کردن و یا داشتن زندگی بهتر، وجود دارند افرادی که با روحیه خیر اندیش اجازه نمی‌دهند مرگ پایانشان باشد؛ تمام آن‌هایی که با اهدای عضو پس از مرگ مغزی خود، به افرادی دیگر زندگی می‌بخشند.
پیوند عضو و اهدای اعضا، دغدغه‌ای است که هنوز آن طور که باید فرهنگ درست‌ آن در جامعه جا نیفتاده است و لی شاید دیگر زمان آن رسیده باشد که اهدای عضو به عنوان تبلیغ انسانیت و اتفاق بزرگ و ماندگار را جاودانه کنیم و این موضوع مهم به شکل صحیح خود، فرهنگ‌سازی شود.
مدیر مرکز هماهنگی، شناسایی و اهدای عضو استان مرکزی نیز در این مورد گفت: در۶ سال گذشته اعضای بدن ۲۸ بیمار مرگ مغزی در استان مرکزی اهدا شده است.
مصطفی چقایی افزود: از سال ۸۸ که فعالیت شناسایی افرادی که دچار مرگ مغزی شده اند به منظور اهدای عضوشان در استان آغاز شد تاکنون ، ۲۸ نفر از افرادی که دچار مرگ مغزی شده بودند اعضای خود را اهدا کرده اند.
وی بیان کرد: در سال ۹۱ اعضای بدن شش مرگ مغزی، در سال ۹۲ اعضای ۹ مرگ مغزی و در سال ۹۳ اعضای شش مرگ مغزی در این استان اهدا شده است.
مدیر مرکز هماهنگی، شناسایی و اهدای عضو استان مرکزی اضافه کرد: پس از روند شناسایی افراد مرگ مغزی روند رضایت گیری از خانواده ها توسط نیروهای آموزش دیده آغاز می شود و در این مهم باورهای اعتقادی و وابستگی های مذهبی و اعتقاد به باقیات و صالحات و جایگاه کار خیر خانواده بازماندگان را به رضایت دادن جهت اهدای عضو راغب تر می کند.
چقایی بابیان اینکه بیشترین دلیل مرگ مغزی در استان ناشی از تصادفات است اظهار داشت: بیشترین درصد شناسایی بیماران مرگ مغزی در بیمارستان ولی عصر صورت می گیرد.
وی ادامه داد: پس از آزمایش های تشخیصی قطعی که به صورت بالینی توسط تیم شناسایی و تیم تایید مشتمل بر پزشک متخصص اعصاب، جراح اعصاب، جراح داخلی، متخصص بیهوشی، پزشکی قانونی و … وضعیت بیمار و اعلام مرگ مغزی آن به خانواده انجام و سپس رضایت گیری و مرحله انتقال و برای اهدای اعضا انجام می شود.
مدیر مرکز هماهنگی، شناسایی و اهدای عضو استان مرکزی با اشاره به اینکه تجارت عضو از جمله ریه ها، کبد، کلیه، قرنیه، نشوج استخوانها ، تاندونها و … در بازار جهانی رونق دارد بر لزوم فرهنگ سازی و تشویق جامعه به امر اهدای عضو تاکید کرد.
چقایی تصریح کرد: انسانهای نیازمندی در جامعه زندگی می کنند که نیاز حیاتی به عضو دارند و جامعه می بایست قبول کند که روند اهدای عضو یک کار انسانی است.
وی ادامه داد: این مرکز در پاسداشت حرکت انسانی اهدای عضو برنامه هایی چون تشکر از خانواده اهدا کننده، ارایه لوح سپاس، شرکت در مراسم ختم را در دستور کار دارد و پیگیری هایی نیز برای اختصاص و نامگذاری قطعه ای در آرامستان به عنوان نام آوران و پیگیری جهت رایگان شدن هزینه کفن و دفن عزیزانی که پس از مرگ مغزی عضو اهدا کرده اند انجام شده است.