تحلیل کارشناسی از قصه ترافیک اراک

شهرداری عامل اصلی ترافیک در شهر اراک

دوستانی که با دیدگاهها و نظرات این حقیر آشنایی دارند شاید از عنوان مطلب امروزتعجب کنند. واقعش اینه که این عنوان از من نیست .یکی از همشهریان به این کشف مهم دست یافته و توی یکی از پایگاههای خبری اراک درج کرده . خب جای شکر داره بالاخره این پدیده مخوف ترافیک عامل پیدا کرد . بهرصورت این تیتر اینقدر جالب و مهیجه که فکر کردم حالا که این اتفاق رخ داده و بالاخره عامل اصلی ترافیک در شهر اراک شناحته شده ،چه بهتره که منم ازش استفاده کنم چون چند ساله شبانه روز بدنبال حل این معما بودم که آخه یکی تو این شهر عامل ترافیکه !!و سرانجام این توپ باید تو زمین یکی بیفته ،الحمد لله حالا این کار شده . کی بهتر از شهرداری ؟ !

اما دوست عزیز انصافاً یک کمی اوت زدی .اون آسمون و ریسمونی که بافتی و از انسان و راه و وسیله نقلیه گفتی و بعدش هم رفتی سراغ مهندسی و آموزش و اجرای مقررات ولی چراته قضیه توپ رو انداختی تو زمین بی طرف؟!

آخه شهر داری و چه به ترافیک ؟ تو این چرخه چکاره است ؟ ناراحت نشو از حرف من . میگی نه ؟ بررسی کن . اگه شهرداری تو این قصه کاره ای بود که مسئول کشتارگاه خودش رو نمی آورد بذاره رئیس ترافیک .به نظر شما اینکارو میکرد؟ نه خواهر من کار اینا نیست .جهت اطلاع شما بیش از ۱۷-۱۸ دستگاه و نهاد و سازمان دورهم جمع میشن و در مورد ترافیک تصمیم میگیرن . رئیسش هم یکی دیگه س .بازم مزید آگاهی جنابعالی میگم تو شهر ما فرهنگ ترافیک متولی درست و درمون نداره ، من با کلی کبکبه و دبدبه گشتم پیدا نکردم ، روزنامه ها و هفته نامه های محلی هم گشتن نیافتن ،تو هم نگرد که پیدا نمی کنی .البته جای شکرش باقیه که مثه خیلیای دیگه توپ رو ننداختی تو زمینی بچه های مظلوم راهنمایی و رانندگی که تنها سیبل وهدف محسوب میشن وهم باید اجرای مقررات کنن و هم فرهنگسازی با جیب خالی و بعضی موقع ها مهندسی .من که شخصاً و بروبچه های راهور هم شاید با من هم نظر باشن.

اما راجع به اون طرحی که آدرسش رو دادی بگم .فکر میکنم جزء معدود نفراتی بودم که اونو خوندم و با اطمینان کامل عرض میکنم توی اونم چیزی نیست .یه کتاب قصه است که نویسنده اون بیش از چندصدملیون پول از بیت المال گرفت و اونو نوشت . زمانبندی فاز اولش هم تموم شده از بقیه اش هم چیزی عاید نمی شه .دلایلش رو هم گفتم و نوشتم و اما آنکه هرگز نکرد سود همین فریاد بود.

ته ته قضیه اینکه اگه واقعاٌ این مطلب رو از سر دلسوزی نوشتی که حتماً همینطوره و دنبال مقصر میگردی بهت میگم که بهیچ وجه دنبال پیدا کردن راهی برای مقابله با ترافیک اراک نباش . اراک بجای مقابله با ترافیک، نیازمند مدیریت برترافیک است . آنهم نه با قبض جریمه و بازی با جهات حرکتی معابر و احداث معابر در حاشیه شهر ویا استفاده از سیستم های عهد عتیق کنترل ترافیک .حالا اجازه بده عنوان مطلبم را آخرش بنویسم :

کلانشهر اراک نیازمند مدیریت علمی و کارآمد و بهره گیری از فن آوری های نوین است.

قصه ترافیک اراک (۲)

روزیکه قصه ترافیک اراکو شروع کردم نیت و هدفم این بود که شاید بدرد کسی بخوره یا باعث بشه بعضی ها یه مراجعه ای به گذشته های و دور نزدیک این شهر زیبا و دوست داشتنی بکنن .راستش قصد فضولی یا پا کردن تو کفش این و اونا ندارم و البته اگه حمل بر خودستایی نشه یه جورایی خودمو محق میدونم از این قصه ها بگم . هرچی باشه تواین شهر قشنگ بدنیا اومدم ، تو کوچه و خیابوناش بازی کردم( البته اون موقع که ماشین اینقدر نبود و الا الان که نمیشه تو کوچه و خیابوناش حتی بسلامت راه رفت) درس خوندم با بزرگ شدنش ، بزرگ شدم و البته گوش شیطونه کر ، چندسالی هم مسئولیت برقراری نظم و امنیت و ترافیکش را عهده داربودم .اینه که اگه چیزی میگم بیرا ه نیست .

گفتن قصه همیشه شیرین نیست ،مخصوصاً این قصه ترافیک شهر ما که افسانه هم نیست و اون غولایی که تو قسمت اول گفتم هنوزم هستن و روز بروز گنده و گنده تر و بزرگ و بزرگتر میشن .هرچند قصه های شیرینش هم کم نیست ( منظور قصه های ترافیکیه)و حتمن اونا هم میگم ، از مردونگی و همت و تدبیر و غیرتشون ،پهلوناش هم معرفی میکنم .

خلاصه تو اما و اگر اینکه بگم یا نگم ،دست آخر به این نتیجه رسیدم که فعلاً قصه ها را ادامه ندم . ولی مگه میذارن ؟ حتماً میپرسین کی ؟ این قصه را بخونین جوابشو شاید بگیرید:

یکی بود و یکی نبود چند روز قبل از اینا داشتم دور دنیای مجازی را در چند ثانیه میگشتم .از اتفاق گذرم به سایت شورای شهر اراک افتاد و کشف جالبی نصیبم شد.حیفم اومد شما اونو نبینید برا همین عیناً آوردمش

ارائه طرح “شهر بدون چراغ راهنمایی” در کمیسیون نظارت

کمیسیون نظارت و بازرسی شورای اسلامی شهر اراک، یکشنبه ۸ اردیبهشت ماه، بررسی موضوع پیشنهادی ” شهر بدون چراغ راهنمایی” و همچنین رسیدگی به نامه های واصله را در دستور کار خود قرار داد.

دکترعلی رجایی، رییس کمیسیون نظارت و بازرسی شورای اسلامی شهر اراک، در خصوص جزئیات “شهر بدون چراغ راهنمایی” که به شکل گل چهار پر طراحی شده، گفت: خیابان های شهر اگر بر اساس اصول ساخته شوند؛ مردم نیازی به چراغ راهنمایی ندارند. این طرح یک نوع تفکر ایدآل معماری و شهر سازی است که در سال های گذشته با استفاده از نظرات و همکاری اهل فن، آن را پرورانده و در کتاب های علمی خود نیز از آن صحبت کرده ام. خوشبختانه این طرح با کمک مهندسین جوان و خوش آتیه شهر اراک تکمیل شده و امروز بر آن شدیم؛ طرح مذکور را که می تواند نمونه و الگوی بسیار خوبی به منظور بهره برداری و استفاده بعنوان پایلوت مدرن در شهرک سازی و تحول در این زمینه محسوب گردد، در اختیار شورای اسلامی و شهرداری اراک قرار دهیم.

وی تصریح کرد: در حال حاضر شهر اراک پتانسیل احداث چنین شهرکی را داراست و مسئولین ما برای جلوگیری از بی برنامه گی و پراکنده کاری می توانند از این گونه مدل ها استفاده کنند. نمونه این طرح در مالزی و چند شهر دیگر دنیا به اجرا درآمده و می تواند در ابعاد وسیع و با در نظر گرفتن تمام اصول شهرسازی و زیبایی شناسی، محقق گردد.

رییس کمیسیون نظارت و بازرسی شورای اسلامی شهر اراک، اضافه کرد: با توجه به استقبال و حسن توجه اعضای کمیسیون به این موضوع مقرر شد؛ طرح مذکور در صحن رسمی شورا با حضور همه اعضا، مسئولین راه و شهرسازی و مهندسین صاحب نظر در سازمان نظام مهندسی، ارائه و نواقص آن برطرف شود و پس از آن در صورت تصویب، جهت عملیاتی شدن به اداره راه و شهرسازی و شهرداری ارسال گردد.

خدائیش حال کردید ، اصلن قصه از این باحال تر شنیده بودید فکرشو بکنین اراک ما میشه به شکل یه گل چار پر ، یه نمونه ، یه مدل ، یادتونه توقسمت قبلی هم نظیری آستانه همینو یه جور دیگه منتها به شکل راست راستی گفته بود . دلم میخواست یه جوری به آقای دکتر که کاشف این تفکر ایده آل معماریه عرض میکردم ( البته این درگوشیه خواهشاً بجز ایشون و اعضای کمیسیون کسی نخونه)استاد عزیز این طرحو که یوسف خان گرجی اجرا کرد و بعدی ها خرابش کردن . حالا هم اگه خواستی یه آرمانشهر خوب را ببینی نیازی به سفر آلمان و ایتالیا و ونیزو ….. نیست کافیه یه سری بزنی همین نزدیکی . آره . همین بغل ،درسته ، شهر صنعتی رو میگم .

اگه تو این شهرک چراغ قرمز، ترافیک، تقاطع ، سرعتگیر معابر غیر استاندارد و میادین غیر اصولی و فضاهای غیر کاربردی و ………….دیدی .

اگرم خواستید بر مطالعات و دانش علمی خود تون بیفزایید اشکالی نداره سیستم دفع فاضلابش روهم نگاه کنین ،اگه سیم برق تو هوا دیدی سلام مارا هم بهش برسونید . یه نگاه هم به طراحی فضاس سبزش بفرمایید .دیدن خط آسمون و کیفیت ساخت و سازو ، چینش ساختموناش و خیلی چیزای دیگه بی ضرر نیست .

البته یه وقت فکر نکنید که این حرفا از روی بخل و جسادته ، نه …کی از این طراح های جوون بهتر که حتمن بچه های این شهرن ، بذار اگه قراره پولی از بیت المال یا از جیب مردم این شهر خرج بشه بره تو جیب بچه های خودش .چرا بره تو کیسه اونایی که چن صد ملیون گرفتن و طرح جامع ترافیک نوشتن و بندگان خدا حتی شما و جنوب شهرم یاد نگرفتن و یا اونا که طرح هوشمند سازی تقاطع های اراک در سال ۸۶ را با پول این مردم تهیه کردن و الان داره خاک میخوره و … راستی اگه جسارت نشه از آقای رئیس کمیسیون نطارت شورا سوال کنیم این طرح ها چی شد ؟ حالا آمدیم و این طرح شهر بی چراغ تصویب شد پس اون قبلی ها و پولی که دادیم چی میشه ؟

بگذریم اینم که گفتم قصه بود مثه همه قصه ها . قصه ما بسر رسید و کلاغه هنوز تو ترافیک گیر کرده و بخونش نرسید.

فصه ترافیک اراک (۳) این داستان گذرگاه عابر پیاده

بعد از نگارش قسمت ۱و۲ قصه ترافیک اراک یکی از دوستان خبر نگار تماس بامن گرفت ضمن به به و چه چه ، انتقادی داشت ازنوع نگارش و اینکه چرا طنز گونه و دارای ادبیات عامیانه است ومیگفت این سبک نوشتارکار برداشت ما خبر نگاران را با مشگل مواجه میکند . خدمت ایشان عرض کردم که این مطالب که جدید نیست و قبلاً هم گفته شده منتها از باب یاد آوری و اینبار به زبان یه شهرونده اما قصه گذرگاه عابر پیاده . یکی بود و یکی نبود توی این شهر بزرگ که پر از غول و غول بچه بود آدما مجبور بودن کنار اونا زندگی کنن. رو همین حساب ریه هاشون پر بود از دود غبار ، خودشون ، بزرگاشون ، کوچیکاشون واسه ی خورد شدن زیر پاهای سنگین بچه غولا سهمیه داشتن همیشه ، دل شیر میخواست عبور از خیابون ، ………………….. راستش هرچی فکر میکنم این قسمت رو قصه وار بگم وبنویسم جور در نمیاد . اگه یه سری تو آمارهای فوت شدگان تصادفات بزنید می بینید بیشترین درصد کشته های شهری همین عابرای پیاده هستن . اکثرشون یا پیرزن و پیرمردن یا بچه . وقتی به گذشته بر میگردم و یاد بدنهایی که به کف خیابون چسبیده شدند و با کاردک جمعشون کردیم ، وقتی یاد اون سه خانومی که جلوی شهرک ایوالفضل به کف خیابون دوخته شدن . وقتی یاد اون پیرمرد تو خیابون شهید بهشتی که با زمین یکی شد یا تو خیابون شهید شیرودی و خیابونای امام و طالقانی و ………… می افتم یه حس تلخی تو وجودم پیدا میشه . برا یه پلیس هیچی تلخ تر از این لحظات نیست . بارها و بارها دیدم همکارانم بعد از کارشناسی صحنه گوشه ای میرفتن و آروم آروم اشک میریختن . عابر پیاده تو شهر ما مظلوم ترین کار بر ترافیکه.میدونین چرا ؟

ترافیک یک علمه که راجع به سه موضوع صحبت میکنه ” انسان – راه – وسیله نقلیه” . ارتباط منطقی و مناسب این سه موضوع زمینه ساز ترافیک روان و کم حادثه میشه و اگر این روابط بگونه ای غیر منطقی و غیر متوازن بشه آنوقته که مصایب آغاز میشه . وقتی راه توسعه پیدا کنه و اصول مهندسی در اون رعایت نشه ، وقتی خیابونا عریض بشن و پیاده رو هاگذرگاه نداشته باشن .وقتی برای توسعه عرض خیابون از پیاده رو کم میشه و یا اصلاً پیاده رو حذف میشه ،وقتی جمعیت زیاد بشه و شهر کوچیک و متراکم ، وقتی خودرو افزایش پیدا کنه و جا برا عبور نداشته باشه ، وقتی خودروهای تولیدی کمترین استانداردها را داشته باشن و خیلی دیگه چیزای دیگه ، اونوقته که هم ترافیک روانی خودش از دست میده و هم تصادف و تلفات زیاد.

یادم رفت اینو بگم تو ترافیک یه مثلث دیگه هم هست ” مهندسی- آموزش – اجرای مقررات” اینم باید متوازن و منطقی باشه .تعریف این مثلث هم تو شهر ما شنیدنیه . بذارید از آموزش بگم .تو آموزش ترافیک اولین چیزی که به بچه ها یاد میدن قاعده ای به نام ” پنجه سلامتیه” میدونین محتوی این قانون چیه؟ ساده است پنج نکته کلیدی که بچه ها باید هنگام عبور از خیابون بهش توجه کنن خلاصه اش اینه که وقتی خواست از خیابون رد بشه اول باید بایسته سمت چپ رو نگاه کنه اگه ماشین نبود حرکت کنه وسط خیابون بایسته ، سمت راستش رو نگاه کنه اگه ماشین نیومد حرکت کنه . حالا شما فقط این قانون رو تو خیابون امام تجربه کنین .اگه گفتین چه اتفاقی می افته؟ !!شوخی کردم نکنه این کارو بکنین !. خداوکیلی یه وقت ایراد نگیرید که فقط منفی میگم .توی این قضایا دنبال پیدا کردن مقصر نباشید . منم نیستم مال امروز و دیروزم نیست اینا اتفاقاتی که در طول زمان تو این شهر اتفاق افتاده . مشگل اصلی چیز دیگه است . حالا بقیه رو گوش کنید ..میخوام عین قانون رو بگم( بند ۷۹ ماده یک آیین نامه راهنمایی و رانندگی):

گذرگاه عابر پیاده، گذرگاهی در تقاطع راهها ، امتداد پیاده روها ، سواره روها، رو گذرها، زیر گذرها، یا هر محل دیگری از سواره رو که بوسیله خط کشی یا میخکوبی یا علائم دیگر برای عبور پیادگان اختصاص داه شده است . گذر گاهها ی عابر پیاده در حقیقت ادامه پیاده روها از این سوبه آن سوی تقاطع هاست و بطور کلی به منظور جدا سازی زمانی یا مکانی ترافیک پیاده و سواره ایجاد میشوند.

خب خوب خوندید.حتماً میگین اینم که مطلب جدیدی نبود همه ما که میدونیم یا رفتیم آموزش دیدیم و گواهینامه گرفتیم یا بچه هامون که همیار پلیسن یادمون دادن .منم شک ندارم که میدونید اما چرا میگم برای اینه که ……..ادامه دارد

ممکن است بپسندید...

۳ دیدگاه

  1. کریم آبائی گفت:

    سلام-من که فکر نمیکنم مشکل ترافیک اراک حل شود چون موضوعی که برای همشهریان اراکی ثابت شده ،این است که مدیران شهری ما فاقد تخصص لازم برای بهبود شرایط موجود هستند وفقط بلدند خوب حرف بزنند ودیگران را زیر سوال ببرندوزمانی که نوبت مدیریت خودشان میرسد ناخواسته وارد جوی ناتوان وناکارآمد میشوند.

  2. حامد گفت:

    اگه اشتباه نکنم فردی هم نام با شما نامزد شورای شهر بود ، به فرض اینکه خود شما باشید خدا رو شاکرم که رای نیاوردید با تفکرات امثال شما وضعبت شهر اراک و همین طور کشور به این مرحله کشیده شده (متااااااااااااااااااااااااااااسفم)

  3. کریم آبائی گفت:

    من به وجود افراد توانمندی چون سرهنگ آبائی در اراک افتخار میکنم وامیدوارم بادرایت ایشان مشکلات آلودگی هوا وترافیک اراک حل شود – خداروشکر باتوجه به سوابق کاری ، دراین وضعیت اسف بار اراک هیچ نقشی نداشتم واگر نامزد شورای شهر شدم فقط برای تحقق حماسه سیاسی مورد نظر مقام معظم رهبری و اعلام آمادگی برای بهبود بخشیدن به وضعیت حال اراک بوده است. واز همه شهروندان اراکی تقاضا میکنم برای بهتر شدن وضعیت شهرشان ، با حساسیت بیشتری عملکرد مدیران شهری را پیگیری نمایند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.