تئاتر در ایران به معنای واقعی کلمه نفس نمی کشد

به گزارش مرکزی دیلی و به نقل ازخبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)- منطقه مرکزی، عصب کوبی عنوان نمایشی بود که با محوریت آسیب های اجتماعی پیرامون ایدز به نویسندگی و کارگردانی آرش زرنیخی به مدت یک هفته در فرهنگسرای شهر، و به تشخیص شورای نظارت برای خواص، به روی صحنه رفت.

نکته ای که در این نمایش از اهمیت ویژه ای برخوردار است این است که آدمهای نمایش عصب کوبی نادانسته و خارج از بی بندوباری های اخلاقی گریبانگیر ایدز می شوند و نمایش بدون هیچ گونه زیاده گویی و بدور از مسائل سیاسی حکمفرما بر جامعه تنها هشداری است برای مردم یک شهر.

گرچه این اولین نمایش صحنه‌ای بود که در اراک به صورت غیرعلنی و خارج از محل دائمی اجراهای عموم و در فرهنگسرای شهر اجرا شد اما، حضور پرشور خواص برای دیدن نمایش عصب کوبی عوام را نیز پای صحنه این نمایش کشاند.

آرش زرنیخی کارگردان این نمایش در گفت‌وگو با خبرنگار ایسنا، با اشاره به دغدغه هایش مبنی بر مطرح کردن آسیب های اجتماعی جامعه امروزی در تئاتر، اظهار کرد: متاسفانه تئاتر کشور ما به دلیل برگزاری جشنواره های موازی و موضوعی از محور اصلی خود خارج شده است و به نظر من سیاستگزاران کلان فرهنگی در این قضیه مقصرند زیرا که تئاتر باید راجع به مردم جامعه صحبت کند. تئاتری که نبض جامعه در آن می تپد تئاتر واقعی است.

وی افزود: دغدغه من این است که نمایش‌هایی را که به روی صحنه می برم عموما بعد اجتماعی داشته باشند و آدم‌های جامعه خودم در آن حضور داشته باشند.

هدف از تئاتر آگاهی رسانی عمومی است

این هنرمند برجسته تئاتر اظهار کرد: عصب کوبی با این شرایط اجرا به یک تئاتر آزمایشگاهی تبدیل شد. البته من از این وضعیت ناراحت نیستم؛ آدمهایی که به تماشای این نمایش نشستند مخاطب خاص بودند اما واقعیت امر این است که آیا در جامعه ما فقط خواص ایدز می گیرند که شورای نظارت در مجوز من نوشتند که این نمایش برای خواص اجرا شود.

وی گفت: یکی از دردهای بزرگ ما در جامعه امروزی این است که آگاهی رسانی اجتماعی انجام نمی شود. مردم ما واقعا ناآگاهند، این مردم ناآگاه و من به عنوان نویسنده و کارگردان هم از این قاعده مستثنی نیستیم. ایدز در این نمایش بهانه‌ای بیش نبود بلکه مشکل و دغدغه اصلی من فقر آگاهی است که گریبانگیر جامعه کنونی است و من نوعی هم به عنوان تحصیلکرده تئاتر از این فقر آگاهی مستثنی نیستم.

زرنیخی با اشاره به رأی شورای نظارت مبنی بر سیاه بودن نمایش عصب کوبی اظهار کرد: من در پاسخ به رأی شورای نظارت گفتم که من راجع به یک حقیقت تلخ اجتماعی حرف می زنم؛ اگر بنابر این است که آگاهی رسانی شود باید بپذیریم که آگاهی قسمتی از واقعیت است و واقعیت هم تلخ است و من به عنوان نویسنده و کارگردان، اگر هم بخواهم نمی توانم این واقعیت تلخ را با لبخند و شوخی به خورد مخاطب بدهم.

وی با بیان اینکه همگی ما باید براساس قانون اساسی حرکت کنیم افزود: من به عنوان یک هنرمند از این امر تخطی نکرده ام و به شورای نظارت هم گفته ام که طبق بند ۲ اصل قانون اساسی دولت موظف است که رسانه های گروهی مثل تئاتر را در راستای آگاهی رسانی اجتماعی حمایت کند.

تئاتر در ایران به معنای واقعی کلمه نفس نمی کشد

این هنرمند و کارشناس ارشد تئاتر با بیان اینکه در عرصه نمایش بیشتر حمایت ها در راستای نمایش های موضوعی صورت می پذیرد، اظهار کرد: من با پرداختن بیش از حد به نمایش های مناسبتی مخالف هستم زیرا با تقویت نمایش های مناسبتی موضوعاتی که باید در جامعه به آنها پرداخت نادیده گفته می‌شود. در واقع با این شرایط می‌توان گفت تئاتر به معنای واقعی کلمه نفس نمی کشد.

زرنیخی در ادامه عنوان کرد: با وجود تمام ترافیک های کاری که در دهه فجر وجود داشت دست اندرکاران و مسوولین فرهنگسرای شهر فرصتی مناسب و آرام را برای اجرای نمایش عصب کوبی در اختیار گروه ساعی گذاشتند. گروه من در اینجا از امنیت برخوردار بودند و در امنیت کامل نمایش عصب کوبی را اجرا کردیم.

حال اعصاب اجتماعی خوب نیست

این هنرمند و کارشناس ارشد تئاتر اظهار کرد: اگر با به روی صحنه بردن این نمایش توانسته باشم تلنگری کوچک به مخاطب بزنم همین برای من کافی است و همینکه مخاطب به من بگوید که نمایشی متفاوت دیده و حتی چند ثانیه ای تأمل کرده است آنگاه شب راحت خواهم خوابید.

وی پیرامون عنوان نمایش اظهار کرد: من می خواستم اسم نمایش را به یک برش از شهر تغییر دهم هر چند اسم عصب کوبی را دوست دارم به خاطر اینکه همیشه وقتی حرف از عصب به میان آمده ما راجع به عصب بدن صحبت کردهایم اما واقعیت امر این است که ما در جامعه مان یک سری اعصاب اجتماعی هم داریم و باور کنید که این اعصاب اجتماعی حالشان خوب نیست.

زرنیخی ضمن تاکید بر بی توجهی هنرمندان نسبت به این مقوله یادآور شد: جامعه یک آستان تحملی دارد و عصب کوبی در این نمایش اشاره دارد به اعصاب اجتماعی و آستانه تحمل این مردم، اتفاقاتی که گریبانگیر هر یک از پرسوناژها در این نمایش می شود نیز آنقدر دم دستی و نزدیک به آدم‌های جامعه هستند که وقتی به تماشای نمایش می نشینی احساس نمی کنی که این آدمها به دور از جامعه ما هستند بلکه آدمهایی هستند که از بطن همین جامعه بیرون آمده اند.

زرنیخی در ادامه در خصوص شیوه کارگردانی این نمایش به خبرنگار ایسنا گفت: ما در این شهر سالن باکس نداریم و من به عنوان یک هنرمند بارها و بارها این مسئله را در مطبوعات فریاد کرده‌ام! تا کارگردان تئاتر نباشید نمیدانید کمبود سالن باکس چقدر برای اجرای تئاتر عذاب آور است.

کارگردان این نمایش ادامه داد: نمایش من از نظر میزانسن، طراحی و فرم نیازمند یک سالن باکس است و من به عنوان کارگردان نمی‌توانم سالن باکس درست کنم اگرچه عوامل صحنه در برپا کردن سالن باکس در این نمایش مرا یاری کردند.

زرنیخی با اشاره به چگونگی شکل‌گیری عصب کوبی اظهار کرد: ایده اولیه و جرقه این نمایش دو سال پیش به ذهن من خورد و من این نمایشنامه را تحت عنوان عصب کوبی برای اولین بار در جشنواره نقطه به روی صحنه بردم.

وی افزود: عصب کوبی در ابتدا یک نمایش تک پرده‌ای و جزو معدود نمایش هایی بود که من نوشتم و همیشه دغدغه این را داشتم که حیف است این نمایشنامه در ساختار تک پردهای باقی بماند و صرف اجرا در یک جشنواره من را قانع نکرد و تصمیم گرفتم نمایش را به طور گسترده تر و برای اجرای عموم آماده کنم.

وی با اشاره به ساختار پنج پرده‌ای نمایش عصب کوبی افزود: از قرن نوزدهم به این طرف ثابت شده است که مردم دیگر حوصله ندارند به تماشای نمایش های پنج پردهای بنشیند، هر چند طرح من بر اساس ساختار پنج پرده ای است اما چون نویسنده این اثر خودم بودم به شدت در پرده ها تلخیص کردم، بدون اینکه در درون مایه اصلی اثر تغییری ایجاد شود.

زرنیخی با اشاره به نوع گفتاری که در عصب کوبی به کاربرده گفت: زبانی که من در این نمایش استفاده کردم یک زبان منحصر به خودم است.

کارگردان این نمایش با اشاره به گرته‌برداری از فرهنگ حاشیه نشین شهر در نوع زبان نمایشی اش افزود: اعتقاد من بر این است که دیالوگ علاوه بر اینکه بایستی ارتباط بین کاراکتر و نمایشنامه را حفظ کند در عین حال باید دارای یک بار ادیبانه باشد چون که ما باید یادمان باشد که در مملکتی زندگی می کنیم که شعر در آن حرف اول را می زند و یکی از گاهواره های شعری دنیاست.

وی خاطرنشان کرد: در اجرای یک نمایش باید از تکنیک های مخاطب شناسی استفاده کرد و اینکه مخاطب ایرانی چه جنس دیالوگی را دوست دارد.

زرنیخی در خصوص طراحی نور در عصب کوبی اظهار کرد: در این نمایش بازی نوری نداریم و یکی از دلایلی که من در نمایش هایم از رفت و آمد نوری استفاده نمی کنم این است که ما در اینجا با فقر تکنیک مواجه هستیم. اصولا در تعویض صحنه ها نور رفت و آمد می کند اما من از این تکنیک استفاده نمی کنم تا این سوال در ذهن مخاطب ایجاد شود که آیا من دارم تئاتر می بینم یا نه؟

وی با اشاره به استفاده از اشکال تعزیه در اجرا و نوع نشستن مخاطب در این نمایش عنوان کرد: این نمایش بی‌تکلف و با استفاده از تکنیک های تعزیه و میزانسن های کاملا حساب شده طراحی شده است و در میزانسن ها هیچ آشفتگی وجود ندارد، رفت و آمد بازیگران و حتی نوع نشستن آنها در کنار تماشاگران بر این اساس است تا هیچ فاصله ای بین مخاطب و بازیگر احساس نشود.

این هنرمند برجسته نمایش در پایان خاطرنشان کرد: اگر چه نمایشنامه براساس ساختار کلاسیک نوشته شده است اما فضای کارگردانی و فضای نمایش، فضایی کاملا امروزی است.

به گزارش ایسنا در ادامه به سراغ افق ایرجی بازیگر این نمایش رفتیم و گفت‌وگویی پیرامون نمایش عصب کوبی با این هنرمند انجام دادیم.

تولد کودک در عصب کوبی نماد آگاهی رساننده به نسل های بعدی است

افق ایرجی در نقش فرج از جمله شخصیت های نمایش است که در نقش کارگری ساده، ناخواسته مبتلا به ایدز می شود. وی با اشاره به کودکی که در این نمایش متولد می شود، اظهار کرد: کودکی که در این نمایش به دنیا می آید مبتلا به ایدز نیست و به نظر من این کودک نماد نسل های بعدی است که آگاه تر از نسل امروز هستند و در حقیقت این کودک سالم که بیگناه در بین مبتلایان این بیماری حضور دارد آگاهی رساننده به نسل های بعدی است.

این بازیگر و کارگردان تئاتر پیرامون اجرای این نمایش برای خواص عنوان کرد: به نظر من در این نمایش هیچ چیز خاصی نهفته نیست که از دید عموم دور بماند زیرا نه دارای صحنه مبتذلی است و نه مشکل خاصی دارد بلکه در خصوص یک بحران اجتماعی به نام ایدز است.

این هنرمند عرصه نمایش افزود: اگر قرار باشد معضلات و آسیب های اجتماعی که گریبانگیر آحاد مختلف مردم دنیاست در تئاتر مطرح نشود پس چه نمایشی را برای مردم باید به روی صحنه برد.

محبوبه جلالی دیگر بازیگر این نمایش نیز با اشاره به نقش خود در این نمایش اظهار کرد: گونه زنی است که درد ناآگاهی خود را در سیر داستانی نمایش به دوش می کشد به طوری که ندانسته و بی گناه منتقل کننده بیماری ایدز به دیگران هم می شود.

وی متذکر شد: اگر نمایش عصب کوبی به صورت عمومی اجرا می رفت مخاطب را بیشتر به خود جلب می کرد زیرا که عصب کوبی گرچه بر حول محور ایدز می چرخد اما حرف دل مردم را می زند.

سارا لطیفی راد، مونا میرزایی و حسام فراهانی دیگر بازیگران این نمایش نیز پرداختن به آسیب های اجتماعی را در تئاتر امری مهم عنوان کردند و بر این باورند که دیگر پرداختن به موضوعات کلیشه ای مخاطب را به سالن های تئاتر نمی کشد، دست‌اندرکاران این عرصه هنری بهتر است در پرداختن به آسیب های اجتماعی سرمایه گذاری کنند.

بازیگران و عوامل این نمایش به ترتیب ایفای نقش عبارت بودند از: محبوبه جلالی، افق ایرجی، سارا لطیفی راد، حسام فراهانی و مونا میرزایی.

ناهید نسائی، علی غلام‌نژاد، عرفان امیدی، حمید نجاتی و بهنام تارخ به ترتیب عنوان منشی صحنه، مدیر صحنه، مدیرتولید و هماهنگی، طراح گرافیک، و طراح پوستر با این نمایش همکاری کردند. انتخاب موسیقی نیز برعهده آرش زرنیخی نویسنده و کارگردان نمایش بود.

ممکن است بپسندید...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.