نشست «کتاب‌خوان» در کتابخانه عمومی استاد دهگان اراک

کتابخانه عمومی استاد ابراهیم دهگان شهر اراک با برگزاری نشست کتاب‌خوان، پذیرای جمعی از اعضای فعال این کتابخانه شد.

به گزارش اخبار روزانه استان مرکزی و به نقل از خبرگزاری فارس از اراک، دومین نشست «کتاب‌خوان» کتابخانه عمومی استاد ابراهیم دهگان شهر اراک با حضور مدیرکل کتابخانه‌های عمومی استان مرکزی و جمعی از اعضای فعال این کتابخانه برگزار شد.

در این نشست ۶ نفر از اعضای کتابخانه به معرفی کتاب پرداختند.

کتاب «جوانی در ۱۸۰ ثانیه» نویسنده حسین سروقامت از جمله کتاب‌هایی بود که در این نشست توسط سمانه کریمی معرفی شد.

این کتاب جلد دوم کتاب «می‌شکنم» در «شکن زلف یار» است، که به قلم حسین سروقامت نوشته شده که در ۲۵۰ صفحه و توسط دفتر نشر معارف به چاپ رسید.

این کتاب ۴۰ داستان را در برمی‌گیرد که به اذعان نویسنده، تمامی این چهل داستان واقعی هستند.

دلیل انتخاب نام جوانی در ۱۸۰ ثانیه برای این کتاب، از زبان نویسنده این است که هر کدام از این چهل داستان را می‌توان در ۱۸۰ ثانیه یعنی سه دقیقه خواند.

این کتاب در موضوعات مختلف سبک زندگی اقشار مختلف اجتماعی به بیان داستان‌هایی می‌پردازد، داستان‌هایی جذاب و لازم برای جوان ایرانی که به دل می‌نشینند.

نویسنده کتاب، حسین سروقامت متولد ۱۳۴۳ در تهران، حدود ۲۰ سال در حوزه علمیه تهران تحصیل کرده و دارای کارشناسی علوم سیاسی است.

کتاب «نورالدین پسر ایران» اثر گردآورنده معصومه سپهری ارائه توسط عباس شیرمحمدی نیز در نشست امروز معرفی شد.

«نورالدین پسر ایران» کتاب خاطرات سید نورالدین عافی است؛ پسری ۱۶ ساله از اهالی روستای خنجان در حوالی تبریز در آذربایجان شرقی که مانند دیگر رزمنده‌های نوجوان ایران با تلاش و زحمت فراوان رضایت والدین و مسئولین را برای اعزام به مناطق عملیاتی جلب کرد و از دی ماه ۱۳۵۹ یعنی تنها سه ماه پس از آغاز جنگ تحمیلی؛ به جبهه‌های نبرد با متجاوزان رفت.

او حضور در گردان‌های خط‌شکن لشکر ۳۱ عاشورا را به عنوان نیروی آزاد، غواص و فرمانده دسته و در جبهه‌های مختلف تجربه کرده و بارها مجروح شده است.

نورالدین نزدیک به ۸۰ ماه از دوران جنگ تحمیلی را علی‌رغم جراحات سنگین و شهادت برادر کوچک‌ترش سید صادق در برابر چشمانش در جبهه ماند و در عملیات‌های متعددی حضور داشت و جانباز ۷۰ درصد دفاع مقدس است.

کتاب «نورالدین پسر ایران» که انتشارات سوره مهر آن را در آذر ماه ۱۳۹۰ منتشر کرده، ششصدمین کتاب دفتر ادبیات و هنر حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی در ۲۳ سال فعالیت این دفتر به حساب می‌آید.

خاطرات سید نورالدین عافی را ابتدا در سال ۱۳۷۳ موسی غیور طی ۴۰ ساعت مصاحبه به زبان آذری ضبط کرد و خانم معصومه سپهری از سال ۱۳۸۳ کار پیاده‌سازی و تنظیم این مصاحبه‌ها را بر عهده گرفت.

وی برای فراهم آوردن این کتاب ۷۰۰ صفحه‌ای شخصاً نیز چندین مصاحبه تکمیلی از صاحب خاطرات و همرزمان او گرفت.

کتاب «مارک دوپلو؛ سفرنامه‌ها و عکس‌ها» اثر منصور ضابطیان نیز توسط فاطمه بهرام بیگی ارائه شد.

مارک دوپلو کتابی است نیازمند یک زندگی عادی و روزمره است. کتابی که از نظر گرافیک و شکل ظاهری در ابتدا توجه بیننده را جلب می‌کند و او را به کتاب نزدیک‌تر می‌سازد.

این کتاب نوشته منصور ضابطیان نویسنده، گزارشگر و خبرنگار و مجری تلویزیون و رادیو است.

ایشان در ابتدا میکروبیولوژیست بوده و سپس سراغ سینما و تئاتر می‌رود.

کتاب «مارک دوپلو» در اصل سفرنامه‌های ضابطیان به نقاط مختلف جهان از جمله کنیا، برزیل و پرتغال است.

این کتاب ما را با ضرورت سفر رفتن آشنا می‌کند. سفری که شاید گران و یا غیرممکن بدانیم اما اگر واقعاً دوستش داشته باشیم، فوق‌العاده می‌شود.

حسنی که این کتاب دارد جذاب بودن آن است و لحن گیرایی که خواننده را وادار می‌کند تا آخر سفر همراه شود و حتی خستگی سفر را هم تجربه کند.

اسم کتاب هم بسیار جذاب است «مارک» که نماد کشورهای خارجی و «پلو» که نماد فرهنگ ایرانی است و ترکیب این دو «مارک دوپلو» که شباهت زیادی با مارکوپولو دارد.

این کتاب جلد دوم سفرنامه‌های ضابطیان است و از این نویسنده سه کتاب «مارک و پلو»، «برگ اضافی» و همین «مارک دوپلو» منتشر شده است.

کتاب «بینایی» نویسنده ژوزه ساراماگو ارائه توسط محسن کی احمدی نیز از دیگر کتاب‌هایی بود که در این نشست معرفی شد.

رمان «بینایی» ادامه‌ای است که ژوزه ساراماگو بر رمان مطرح «کوری» نوشته است، نسخه اصلی این کتاب به زبان پرتغالی در سال ۲۰۰۴ منتشر شد و ترجمه انگلیسی آن حدود دو سال بعد به چاپ رسید.

این رمان درباره مردمان سرزمینی است که از کوری رها شده‌اند و دوره‌ای جدید از زندگی را تجربه می‌کنند.

رمان «بینایی» روایتی از دولتمردانی است که در روز انتخابات کسی را پای صندوق‌های رای نمی‌یابند تا این‌که در ساعت چهار عصر، مردم ناگهان تصمیم می‌گیرند در انتخابات شرکت کنند، اما نتیجه رأی‌گیری بسیار عجیب است، زیرا ۷۰ درصد برگه‌های رای سفید از صندوق درآمده‌اند.

ساراماگو، برنده جایزه نوبل ادبیات سال ۱۹۹۸ که در بیشتر آثارش از تمثیل‌های فراوان استفاده می‌کند، در خاطرات کودکی خود با زبانی ساده از خانواده خود می‌نویسد و ماجراهایی از سال‌های خیلی دور می‌گوید که می‌تواند برای علاقمندان به آثار او شایان توجه باشد.

کتاب «قصه‌های من و بابام» نویسنده اریش ازر هم در نشست امروز توسط ملیکا رضایی بیات ارائه شد.

مجموعه سه جلدی کتاب‌های قصه‌های من و بابام (Vater und sohn) شامل نقاشی‌ها و قصه‌های دلنشین و خنده‌داری ست که اریش اُزر هنرمند آلمانی برای پسرش تعریف کرده و کشیده است تا او را که در کودکی، مادرش را از دست داده بود با این قصه‌ها سرگرم کند و تا اندازه‌ای جای خالی مادر را که همیشه برای او قصه می‌گفت، پر کند.

کتاب «پنج نفری که در بهشت به ملاقاتت می‌آیند» نویسنده میچ آلبوم ارائه توسط راضیه معطی نیز در نشست امروز معرفی شد.

همه انسان‌ها تا زمانی که جایی را نمی‌شناسند و هنوز آن را ندیده‌اند تصورات و گمان‌هایی دارند که این تصورات و شاید آرزوها تصویری از مکان و شرایط و اتفاق را در ذهنشان شکل می‌دهد. یکی از همین اتفاقات و شرایط عالم برزخ و پس از مرگ و بهشت است.

کتاب پنج نفری که در بهشت به ملاقاتت می‌آیند درباره همین تصورات از بهشت است که تمام آرزوهای نویسنده با چاشنی خلاقیت در نویسندگی در قالب این کتاب پرمغز و جالب درآمده است.

داستان ابتدا از پایان زندگی خاکستری و معمولی یک پیرمردی است که همسرش فوت کرده و تنها زندگی می‌کند و هر روز طبق عادت روزانه و همیشگی به محل کارش در شهربازی می‌رود.

وی متصدی یکی از وسایل بازی است که در آخرین روز زندگی‌اش در اثر برخورد وسیله بازی بر روی وی در حالی که قصد نجات کودکی از زیر سقوط وسیله بازی را داشت، از دنیا رفت و بعد از این اتفاق فرد حس می‌کند در آسمان است، در حالی که حس آرامش عجیبی دارد و بدون هیچ دردی مثل یک جوان…

پیرمرد تمام اتفاقاتی که برایش رخ داده از آخرین روز تا برخورد وسیله بازی روی وی مثل یک خاطره قدیمی برایش در ذهن گویی که این اتفاق سال‌ها پیش روی داده است و تنها دغدغه زندگی او این است که آیا کودک را نجات داده است یا خیر…

بعد از تمام خاطرات کودکی برایش تداعی شد.

در آنجا با مردی روبرو شد که حس کرد بسیار آشنا است تا خواست با او حرف بزند حس کرد که حرف‌ها و کلمات و جملات را بجای آنکه از دهان خود بیرون بیاورد قورت می‌دهد، که مرد به او گفت بالاخره آمدی…خیلی وقت است که منتظرت بودم … می‌دانم همه ما این مراحل را گذراندیم نمی‌توانی حالا صحبت کنی… ما پنج نفر هستیم که در بهشت به ملاقاتت می‌آییم که تو به نحوی در زندگی ما نقش داشتی…

و در آخر کل مضمون این کتاب این است که هیچ گاه نمی‌توانیم بگوییم که زندگی بیهوده‌ای داریم و زندگی ما دارای روابط با دیگران است، این پنج نفر را در بهشت دید که هر کدام به فرد نشان دادند که چقدر زندگی این پنج نفر مهم بوده و وابسته.

ممکن است بپسندید...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.