قحط الرجال مدیر استاندارد ؛ مردی برای دو شهر

به گزارش اخبار روزانه استان مرکزی و به نقل از وقایع استان ، دو ماه از سکانداری یکی از حساس ترین و مهم ترین ادارات دو استان مرکزی و همدان توسط یک مدیر می گذرد، روزهای ابتدایی مرداد ماه بود که سید سعید میر نظامی با حکمی از سوی خانم مهندس پیروزبخت ، رییس سازمان ملی استاندارد ایران ، به عنوان مدیرکل استاندارد استان همدان منصوب شد و با این انتصاب و تغییر مدیریت در این اداره کل مردم استان مرکزی امیدوار بودند که مدیریت جدید این اداره از مدیران بومی معرفی شود ولی پس از گذشت کمتر از یک ماه باز هم سیدسعید میرنظامی که دارای ۱۹ سال سابقه خدمت در سازمان ملی استاندارد ایران در رده های مختلف کارشناس، معاون و مدیرکل می باشد با حکمی به عنوان سرپرست اداره کل استاندارد استان مرکزی منصوب شد.
و اکنون که دو ماه است که این مدیر استاندارد سکان دو استان مرکزی و همدان را در اختیار داردو مدتی است که در استان این سوال در اذهان عمومی تداعی می شود که آیا قحط الرجال شده که یک فرد باید بر امورات حساس استاندارد دو استان مدیریت کند.
با توجه به اینکه گردش قدرت به عنوان فرصت خدمت در میان نخبگان و مدیران … یکی از اهداف تغییر مدیریتهاست به نظر می رسد با استفاده از سرمایه های انسانی بومی و تغییر قدرت بتوان سطح خدمت و مدیریت مطلوب را افزایش داد، بنابراین اگر که در سازمان ملی استاندارد ایران قحطی از مدیران وجود ندارد اداره دو استان با یک مدیر در حالی که هر دو استان به طور کامل نتوانسته اند از مدیریت وی برای این بخش بهره مند شوند، چندان مدبرانه و منطقی نیست.
اگر چه اهمیت جایگاه استاندارد بر کسی پوشیده نیست ولی جنجالهای اخیر در حوزه استاندارد از داستان واردات برنج های آلوده، داستان بنزین آلوده، داستان سرنگ و لابی خودروسازان گرفته تا جنجال آب معدنی ها نشان میدهد که این سازمان و اداره کلهای آن در استانها نقش بسزایی در ایمنی، بهداشت و سلامت مردم جامعه دارند و ارزیابی کیفیت کالاها آنچنان مهم است که می طلبد مدیریت این اداره کل تمام توان خود و کارشناسانش را معطوف به نظارت بر کیفیت کالا ها و رعایت ایمنی و سلامت مردم کند و اینکه یک مدیر بر امورات دو استان مدیریت و نظارت کند، استاندارد نیست .
البته باید در نظر داشت که یک مدیر هر چقدر هم توانمند باشد بعید است که عملکرد خوبی را در مدیریت همزمان بر دو استان ارائه دهد و تنها دود آن به چشم مردم دو استان می رود و عرصه را برای سوء استفاده کنندگان وسیع می کند.
اما اینکه باور کنیم کمبود نیروی انسانی سازمان ملی استاندارد ایران آنقدر عمیق شده که این سازمان را در تنگنای قرار داده که مدیریت دو استان را به یک مدیر بسپارد هرگز با اولویت این سازمان که بسترسازی مطلوب برای توسعه استاندارد سازی است همخوان نبوده و باتوجه به اینکه یکی از بندهای سیاست های اقتصاد مقاومتی افزایش پوشش استاندارد است ضرورت تدبیر برای انتصاب مدیر جدید برای این مسند در استان مرکزی که استانی صنعتی است احساس میشود.
چرا که استان مرکزی به عنوان یک استان صنعتی در شرایط امروز که محور تمام حرفها شرایط پسا تحریم و تحقق اهداف صادراتی استان است، بیش از پیش نیازمند حضور فعال استاندارد در شرایط پسا تحریم و تدوین استاندارد برای برخی از تولیدات مهم استان است که امید میرود، مدیریت سازمان ملی استاندارد تدبیری ویژه در این مهم اتخاذ و مدیری استاندارد را برای استان جایگزین کنند تا این دو استان از شرایط یک بام و دو هوا خلاص شوند.