طنز : اندر احوالات خبرنگاران
خبرنگار خبر بفرست و در روزنامه انداز……که مردم بعد خواندن،بهت دهند باز…
جماعتی بسیار جسور،انرژیک،شر،شور،پر شعف و کنجکاو از نسل آدمیان که بر دوپای خویش گز میکنند و هز از چندگاهی برای سر در آوردن از موضوعی دو دست خویش را هم اهرم بر دیوار ومانع نموده و پنجول کشان تالی میکنند.
“در” برایشان مفهوم خارجی ندارد،یا باید باز باشد،با بازش میکنند،چرا که باید خبر دار شوند تا بنگارند آنچه را که همگان از آن بی خبر هستند.
گاهی خبرها مسرت بخش است من باب معافیت مالیاتی اقشار،افزایش حقوق و خدمات ،حذف نشدن یارانه و کارانه و گاه شیپورشان بوق ناموزون می زند از جهت رشد تورم ،افزایش بیکاری و این آخری ها هم کشف افزایش روزافزون اعضای اتحادیه مختلسین بدون مرز!!!!
بسیار زحمتکش ،کوشا و غریب می باشند،امورات شان هر چند به سختی میگذرد ولی به امید جلسه ای ،سمینهاری،همایشی و در خوش بینانه ترین حالت احتمال شرکت در لوزان و ژنو ،پلک بر پلک میگذارند تا بل که نصیب شان گردد. البته اگر حق کشی نشود و لیاقت دارها اعزام شوند، نه آنکه یکی در میلیون نیمچه همکاری به جهت شرکت در همان لوزان برود ودیگر بر نگردد،همان جور که نادر برنگشت!!..
الهی خیر نبیند ،که با آبروی این قشر زحمتکش بیلیارد بازی کرد.
کما فی السابق محروم از خدمات درخورو خدماتی شایان بوده وهستند،بدا به آن روز که در رسانه شان هم یهویی تخته شود و بیکار گردند،الهی که عمه به دورتان بگردد..
بلا و بلیه زیاد از سر میگذرانند،ولی تنها عشق است که نگهدارشان در این راه می باشد.خدا قوت ٫خبرنگار٬
الهی که یک خبر بگذاری ده تا شر از توش در بیاد. تا شما هستید بخت مان جخت،و خیالمان تخت…..
و من الله التوفیق